خلاصه ماشینی:
"در تحلیل هالند و هالند (1977)،25 درصد از دانشآموزان دبیرستانی که هیچ تصمیمی نداشتند،مجموعهای از پیچیدگیهای صفات شخصیتی زیر را نشان داده بودند: عدم صلاحیت در روابط بین فردی نداشتن اعتماد به خود درگیر نبودن اضطراب هویت مبهم و متغیر و مهارتهای تصمیمگیری ضعیف بیتصمیمی شغلی میتواند مانند بسیاری از اختلالات روانی، به عنوان اختلالی پیچیده و چند وجهی درک شود،اما این گرایش نیز وجود دارد که آن را نوعی اختلال رشدی معین بدانند[آکنسون و بیچر3،1967;کریتس4،1981;تایتلی و تایتلی5،1980].
اجرای پرسشنامههای سازگاری شخصیتی،از قبیل پرسشنامهی چند وجهی«مینهسوتا»،درجهای از اختلال روانی را که یک مرجع تجربه کرده است،نشان میدهد که با علائم زیر مشخص میشود: نداشتن اطلاعات در مورد خود و حرفهاش؛ (به تصویر صفحه مراجعه شود) خودپنداری منفی؛ نداشتن موضوعات فکری منطقی به علت استرس هیجانی جدی و منفی(پارانویا،اسکیزوفرنیا،وسواس اضطراری یا افسردگی شیدایی)؛ روابط شخصی ناپایدار؛ رشد اجتماعی عقبمانده منتج به تعویق رشد؛ ترسهای غیر منطقی،از قبیل ترس از شکست یا ترس از موفقیت.
در حقیقت، آنها به دورههای طولانی درمان نیاز دارند که طی آن،مشاور میتواند دائما اعمال مثبت آنها را متذکر شود و تقویت کند و به آنها با رشد احساس کفایت شخصی،کمک کنداگر مراجع نخواهد رویکرد رفتاری و شناختی خود را تغییر دهد،هیچ کدام از روشهای مشاورین نیز باید در نظر داشته باشند،هیچ کدام از مداخلات ذکر شده،بر دیگری مقدم نیست و یکی از وظایف مهم هر مشاور شغلی،انتخاب مداخلهای است که با توجه به شرایط محیطی،سازماندهی فرهنگی، منابع موجود،مهارتها و جهتگیری مشاور،بهتر از سایر روشها نیازهای مراجع را برآورده سازد."