چکیده:
نویسندهی این مقاله ضمن توضیح زیباییشناسی،به بررسی و توصیف برخی از واژهها از دیدگاه زیباشناسی معنایی پرداخته است.به نظر نویسنده،برخی از واژهها از دیدگاه ساختاری، آوایی و معنایی ویژگیهایی منحصر به خود دارند که واژههای معادل یا هم معنای آنها،از آن ویژگی برخوردارند نیستند.به همین دلیل است که کاربران واژهها در گفتار و نوشتار،از میان امکانات موجود،آن را بر میگزینند که به هدف آنان نزدیکتر است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین با گسترش اندیشههای روانشناسی،زبانشناسی و زیباشناسی و انگیزههای برتر فرمالیستهای روسی در این ابعاد و هرمنوتیکهای جدید-که همواره در پی فهمیدن هستند و معنا را وابسته به خواننده و قرائت میدانند-دیگر آن دوران نگرانی مولانا که در مثنوی میگوید: هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من سر من از نالهی من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست برطرف گشته و دوران کنهیابی و همراز شدن،یک اصل شده است.
به موازات همین تفکر است که خداوندگاران «مثنوی شریف»و«مخزن الاسرار»میگویند: هر عبارت خود نشان حالتی است حال چون دست و عبادت آلتی است21 در لغت عشق سخن جان ماست ما سخنیم این طلل ایوان ماست31 پس افق انتظارات و دایرهی شناخت و نوع معناگذاری افراد در بهرهگیری از نوشتهها،به یک گونه نیست و بین تصویر ذهنی و کلکه، همواره رابطهای عمیق برقرار است.
همچنین فخامت و توازن زبانی و معنایی این دو واژه،در حد اعلاست اما«آبجی و داداش»دیگر آن موارد بالا نیست و هرگز آن اصول را نیز به ذهن نزدیک نمیکند،بلکه واژههایی بسیار عاطفی و صمیمی است که هنگام تلفظ به دلیل نرمی و سلاست، افراد احساس خودمانی بودن میکنند."