چکیده:
داستان حسنک وزیر در سال سوم رشتهی ادبیات علوم انسانی آمده است.در این داستان چهرههای نقشآفرینی میکنند؛از جمله بو سهل زوزنی.نویسنده در این مقاله کوشیده است از لابهلای متن تاریخ بیهقی،چهره واقعی بو سهل زوزنی را به تصویر کشد و خدمتها و خیانتهای او را به دستگاه غزنوی و تأثیر و تأثر او را در جامعهی آن روز روشن نماید.
خلاصه ماشینی:
"ولایت هرات را به پسرش امیر مسعود داد و ابو سهل زوزنی را به
امیر مسعود بو سهل زوزنی را به شغل دیوان عرض منصوب کرد تا کار
احمد حسن میمندی به بو سهل زوزنی سپرده بود؛زیرا بیهقی میگوید: «در حدیث وزارت به پیغام با وی سخن رفت و البته[خواجه
احمد حسن]تن در نداد بو سهل زوزنی بود در آن میانه و کار و بار همه
ق بو سهل زوزنی امیر مسعود را وسوسه میکند
ابو الفضل بیهقی به بو سهل زوزنی داده است:«...
بو سهل زوزنی این بود که باز نمودم،او به دامغان رسید،امیر بر وی
محتشمتر خدمتکاران امیر مسعود بو سهل زوزنی بود:«چون این
بو سهل در نزد امیر مسعود به جایی رسیده بود که نامههای او را بو سهل
بو سهل زوزنی محرم و مورد اعتماد سلطان مسعود بود تا جایی که
در زمان سلطان مسعود وقتی بو سهل زوزنی به مقام و منصبی
خاصه[که]بو سهل زوزنی بر کار شده است و
نشد که بیهقی گوید:«بو سهل زوزنی کمان قصد و عصبیت به زه کرد
بو سهل مردی متکبر و خودخواه بود وقتی خواجه احمد حسن
و در جای دیگر بو سهل و بو نصر میخواستند پیغام احمد حسن را به
بو سهل زوزنی به بو نصر صیفی نیز بدی کرده است و بیهقی
امیر مسعود برود و بگوید که:«به همه حال چیزی رفته است پوشیده
احمد اصل این تباهی و آزردگی آلتونتاش را از بو سهل زوزنی دانسته
گفت:اصل این تباهی از بو سهل بوده است و آلتونتاش از
سلطان مسعود در اینباره میگوید:«بو سهل زوزنی هیچ شغل را اندک"