چکیده:
:فردوسی در شاهنامه فصل خاصی را به ستایش خرد اختصاص داده،دانش و فرهنگ بعد از عقل و خرد مهمترین ستوده است و عشق به ایران و آداب و رسوم و زبان و جلال و شوکت ایران در همه جای شاهنامه نمودی عالی دارد.قهرمانان شاهنامه شخصیتهای گشاده زبان و حاضر جوابند و برای حفظ ملک و میهن،مفتون قدرت و ثروت نمیشوند و همیشه حق میگویند.هنوز خستگی دلاوریهای جنگ قبلی از تن درنیامده،آماده ی خطرگزینی دیگری میشوند،نیایش و توکل به خدا از کردارهای شایع شاهنامه است.فضای زندگی شاهنامه شادی و کام جویی و دم را غنیمت شمردن است.نکوهش بیگانگان و بیگانه ستیزی با نبردهای طولانی مشهود است.کردارهای غیرطبیعی و خارق عادت مانند روئینتنی و گذر از آتش به چشم میخورد ولی عشق و روابط عاشقانه نیز به میان میآید و هدف اصلی تمام جنگها و به آب و آتشزدنها مقابله با بیداد و جایگزین کردن داد است.شاهنامه گنجینهای است از پندگیری و عبرت نیوشی.حفظ نام و آوازه،شیشهی عمر پهلوان است.جوان مردی و آئین فتوت،درس غالب پهلوانان و پادشاهان اصلی است.مهمترین رذیلت اخلاقی در شاهنامه فزونطلبی و آزمندی است. لحظه ای نباید از دانش اندوزی دست کشید: میاسای ز آموختن یک زمان به دانش میفکن دل اندر گمان چو گویی که فام خرد توختم همه هرچه بایستم آموختم یکی نغز بازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود)منشها و کردارهای قهرمانان شاهنامه
رایزنان در شاهنامه است.
دانشاندوزی میستاید و عقیده دارد که چکیده:فردوسی در شاهنامه فصل خاصی را به ستایش خرد اختصاص داده،دانش و فرهنگ بعد از عقل و خرد مهمترین ستوده است و عشق به
ایران و آداب و رسوم و زبان و جلال و شوکت ایران در همه جای شاهنامه نمودی عالی دارد.
درنیامده،آماده ی خطرگزینی دیگری میشوند،نیایش و توکل به خدا از کردارهای شایع شاهنامه است.
روئینتنی و گذر از آتش به چشم میخورد ولی عشق و روابط عاشقانه نیز به میان میآید و هدف اصلی تمام جنگها و به آب و آتشزدنها مقابله
شاهنامه گنجینهای است از پندگیری و عبرت نیوشی.
حفظ نام و آوازه،شیشهی عمر پهلوان است.
مهمترین رذیلت اخلاقی در شاهنامه فزونطلبی و آزمندی است.
گواژهسرایی خود را چنین ادامه میدهد:پیاده ندیدی که جنگ آورد
شاهنامه است که در کتاب ادبیات فارسی دوم
سراسر شاهنامه آکنده است از خواری و
است و هزاران بیت از این دریای بیکران به
ایرانیان نیز در چند داستان شاهنامه خود را
داستانی طنزآمیز در شاهنامه خواندنی است.
شاهنامه قرار گرفته است.
شاهنامه دادگری است.
شاهنامه گنجینهای است از پندگیری و
پهلوانان و پادشاهان اصلی شاهنامه است.
فردوسی بارها این حقیقت را بیان میکند که جز سخن چیزی از آدمی به یادگار
و نباید آن را بیارزش تصور کرد:سخن ماند اندر جهان یادگار
ادب گفتارش قابل ستایش است:از ایران یکی کهترم چون شمن
که دانا برین پنج نفزود نیزکجا رشک و کین است و خشم و نیاز "