چکیده:
چنانکه در مقاله قبل دیدیم«پیران»شخصیت کاردان و بانفوذی است که در دربار افراسیاب پادشاه تورانی حضور چشمگیر دارد. وی در شاهنامه چهرهای ممتاز و مثبت است.«پیران»از«خردمندی»،«صلح جویی»،«نیک نامی»،«فداکاری»،«مهربانی»،«وفای به عهد»،«وطنپرستی»،«راست کرداری»،«خداشناسی»و«عزت نفس»برخوردار است.پیران برای صلح بین توران و ایران نجات قهرمانان تلاش میکند و هرچند به رغم تدبیرهای وی،تقدیر(ماجرای سیاوش و...)به گونهی دیگر رقم میخورد.اکنون پیران را از ابعادی دیگر بررسی میکنیم:
خلاصه ماشینی:
"پیران برای صلح بین توران و ایران نجات
افراسیاب برای پذیرش سیاوش دو دلیل خود
پیران به افراسیاب پیشنهاد میکند که
اما پیران که به دنبال هدف برتری است به
اما در جواب پیران میگوید اگر قرار است
پیران در جواب میگوید:که افراسیاب از بلا پشت توست
دست افراسیاب به پیران میگوید.
پیران شفاعت میکند:به گیو آن زمان گفت کای سرفراز
میگوید:مرا شاه ایران چنین داد پند
و شخص پیران میشود و به زعم خود او:از این کار بهر من آمد گزند
که کیخسرو به گودرز توصیه میکند:جهان دیدهای سوی پیران فرست
برای نجات پیران است تا آشتی و صلح-
و پیران در جواب پیغام گودرز:به گیو آن گهی گفت برخیز و رو
در جواب:بدو گفت پیران که این خود مباد
نهاند اندر و تختهای گرانچنان چون بود در خور مهتران(722/5)ویژگیهای شخصیتی پیران ویسه
پذیرش سیاوش به افراسیاب میگوید:بر آساید از کین دو کشور مگر
رستم میشود پیران ابراز میکند:که دانا به هر کار سازد درنگ
پیران در مواجهه با رستم میگوید:تو را آشتی بهتر آید که جنگ
افراسیاب میدهد بیان میکند:و دیگر دو کشور ز جنگ و ز جوش
مرا گر سپارد به کام نهنگ(951/3) افراسیاب در مورد وی میگوید:همیشه یکی جوشنی پیش من
طوس به پیران میگوید:چنین داد پاسخ که از مهر تو
رستم میگوید:ز پیران مرا دل بسوزد همی
میدهد:بدو گفت پیران که این خود مباد
پیران به رستم میگوید:دروغ است یکسر همه گفت اوی
گودرز به پیران میگوید:بدیدم کنون دانش و رای تو
رستم به پیران میگوید:مرا از دروغ تو شاه جهان
رستم به پیران میگوید:تو با اینچنین بند و چندین فریب "