چکیده:
در داستان رستم و اسفندیار و بخشی از اسکندرنامهی فردوسی،رستم و اسکندر به ترتیب در دیدار با اسفندیار و خاقان چین،«ترنجی»به دست دارند.غرابت موضوع،شاید هم سادهانگاری و سطحینگری،باعث شده که در هیچ یک از گزارشهای داستان رستم و اسفندیار بر روی نکتهای که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت تأمل کافی نشود اما با مراجعه به قسمتی از داستان بیژن و منیژه و شواهدی که از منظومههای دیگر به دست میآید،آشکار میشود که«ترنج»و«به»زرین مصنوع و میان تهی که اندرون آن با مشک و بوهای خوش پر میشده،ابزاری شخصی و فردی برای خوش بو کردن مجالس بوده است و این خود برپایهی آیین معطر کردن محلهای اجتماع و اهمیت بوی خوش در سنتهای ایرانی استوار بوده است و نمونههای متعددی در تاریخ و فرهنگ ایران دارد. در روایات ایرانی از ترنج زرین معنبر در یکی از آیینهای ویژهی ازدواج و نیز برای جلوهنمایی و جلب نظر معشوق هم استفاده میشده است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله به آن خواهیم پرداخت تأمل کافی نشود اما با مراجعه به قسمتی از داستان بیژن و منیژه و شواهدی که از منظومههای دیگر به دست میآید،آشکار
میشود که«ترنج»و«به»زرین مصنوع و میان تهی که اندرون آن با مشک و بوهای خوش پر میشده،ابزاری شخصی و فردی برای خوش بو کردن مجالس
بوده است و این خود برپایهی آیین معطر کردن محلهای اجتماع و اهمیت بوی خوش در سنتهای ایرانی استوار بوده است و نمونههای متعددی در
در روایات ایرانی از ترنج زرین معنبر در یکی از آیینهای ویژهی ازدواج و نیز برای جلوهنمایی و جلب نظر معشوق هم استفاده میشده است.
هم این ترنج حربه مانند،فلزی است و:چون از دست رستم رها شد ترنج
است و رستم و اسکندر نیز به همین دلیل به هنگام
کیخسرو آمده است-به دست گرفتهاند و این خود
31نظامی نیز به صراحت این کار را آیین مغان معرفی کرده است:بفرمود شاه آتش افروختن
نارنج و ترنج مشک آکنده بود هو محتملا در دست
فردی این کار بوده است که بیرون از شاهنامه نیز موارد
در همای و همایون نیز آمده است:به سیب و ترنجش روان را نظر
تصویرهایی به ترنج و دستنبو اشاره کرده است:چرخ ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
این دست افشار طلایی بارها در ادب پارسی
تأثیر از شاهنامه است:کسری و ترنج زر،پرویز و به زرین
بوده و بهسان ترنج و به زرین هرگز بویا نبوده است.
گاهی نیز از ترنج و دستنبوی زرین برای جلوه
خاوری ترنج زر معنبری به دست دارد و آن را به"