چکیده:
در کتاب ادبیات فارسی سال دوم به هفتخوان رستم و اسفندیار اشاراتی شده است.این مقاله مقایسهای است میان هفتخوان رستم و هفتخان اسفندیار با بررسی تفاوتها و شباهتها و تحلیل آنها به اختصار،(با ذکر حدود هفت شباهت و شانزده تفاوت).مؤلف در پایان بعضی شباهتها را،که گاه متناقض به نظر میرسند ولی در هردو پهلوان جمع شدهاند،به اختصار تحلیل کرده است.در اینجا به دلیل محدودیت صفحات مجله و نیز اشراف دبیران به داستان،از درج متن دو هفتخوان خودداری شده است.
خلاصه ماشینی:
"در کتاب ادبیات فارسی سال دوم به هفتخوان رستم و اسفندیار اشاراتی شده
این مقاله مقایسهای است میان هفتخوان رستم و هفتخان اسفندیار با
ولی در هردو پهلوان جمع شدهاند،به اختصار تحلیل کرده است.
هر دو هفتخوان یکی است.
میترسد و نشیب خود را میبیند:سوی رستم آمد چو کوهی سیاه
قرار میگیرد ولی اسفندیار بر سر
2. رستم راه دشوار را ناخواسته و به
میشود و تنها در دو خوان پایانی است که
7. تقابلی بین رستم و اسفندیار در
است راه را نشان دهد و در خوان ششم به
است و اسیر خور و خواب و خشم و
رستم در پایان هفتخوان از
21-آغاز حرکت رستم و اسفندیار به
و مادر کاملا طبیعی است:بیامد پر از آب رودابه روی
گفتههای کوتاه رستم که این راه را با
حال آنکه در هفتخوان رستم آنچه از
اما رستم در هفتخوان غیر از نبرد با
51-رستم یکه و تنها به راه هفتخوان
میرود،حال آنکه اسفندیار این کار را به
اما رستم در هفتخوان در اغلب
آنچه در هفتخوان رستم و هفتخان
رستم بعد از کشتن اژدها در خوان سوم
خوان اول و سوم و چهارم رستم میتوانیم
خود به یاری خدا و زنجیر زرتشت نیازمند
اسفندیار بیشتر است.
خصلت اسفندیار پینبرده است اینبار نیز
این مأموریت سخت،بسیار نمایان است.
خود انجام میدهد کباب کردن گواران و خوردن گوشت آنان و خفتن به گاه،بیگاه
همراه است و باعلکس در اسفندیار ناشی از
رستم و اسفندیار شاخص این
اطلاعات لازم را در آغاز راه داده است)و
رستم با بیمیلی و سفارش پدر در این مسیر"