چکیده:
مقوله اشتراک لفظی از موضوعات مورد توجه زبان شناسان به ویژه معناشناسان است از آنجا که این موضوع در گذشته نیز مورد اهتمام اهل لغت بوده است. در این مقاله تلاش می شود، رویکرد قدما بویژه نظریات و استدلالات مخالفان و موافقان این پدیده در زبان عربی مورد بررسی قرار گیرد. در معناشناسی امروز، مساله چند معنایی (polysemy)، که در ذیل روابط مفهومی در زبان طبقه بندی می شود، بیان همان اشتراک لفظی در نزد قدماست. در این مقاله علاوه بر تعریف و توضیح اصطلاح چند معنایی، سعی می شود مشابهت و اختلاف میان این دو اصطلاح قدیم و جدید بازبینی شود. شایان ذکر است نظریات زبانی جدید وقوع پدیده چند معنایی در زبان را نتیجه همنشینی واژه ها می داند.
خلاصه ماشینی:
اما واقعیت این است که هیچ زبانی به اندازهء زبان عربی،در زمینه تعداد واژههای هممعنا از یک سو و واژههای چند معنا از سوی دیگر-بهگونهای که گاه این درجه اختلاف معنایی به حد تضاد نیز میرسد-پربار و غنی نیست،دانشمندان به واژههای هممعنا عنوان«مترادف»و به واژههای چند معنا عنوان مشترک لفظی و بر خود معانی متضاد از این واژهها نام اضداد یا«تضاد»نهادهاند.
(خصائص:3-112-113)اما اگرچه بیشتر لغویان همچون سیبویه،ابن فارس،ابن جنی و دیگران مثالهای مختلفی را برای اثبات مشترک لفظی درش ئاهد عربی آوردهاند؛اما در این میان گروهی از علمای قدیم این پدیده را انکار کردهاند و وجود آن شواهد و مثالها را تصادفی دانستهاند؛و معتقدند که مراحل تحول و انتقال معنی از طریق مجاز و کنایه در این مثالها به فراموشی سپرده شده است،اگر بتوان این مراحل را یکییکی دنبال و بررسی کرد در این صورت میتوان بر معنای اصلی و حقیقی آن الفاظ دست یافت به عبارت دیگر آشکار میشود که این الفاظ دچار تحول و تطور شدهاند و در هر محیطی بیانگر تعبیر معینی هستند.
»(محد نورالدین المنجمد،الاشتراک اللفظی:32)دلیل انکار مشترک لفظی نزد ابن درستیویه آن است که زبان برای آشمار کردن معنا وضع شده است،اما اشتراک با این هدف و غرض منافات دارد.
» (سیوطی،المزهر،1/385)ابراهیم انیس این موضع ابن درستویته را مورد ستایش قرار میدهد و میگوید:«ابن درستیویه هنگامی که بسیاری از الفاظی را که علماء جزء مشترک لفظی به شمار آوردهاند انکار میکند و آنها را مجاز میداند،به راه صواب رفته است.