چکیده:
به وجود آمدن شهرها و علتهای رشد و توسعهی آنها در زمانها و مکانهای گوناگون،متفاوت است.شهر مکانی است که به اقتضای توپوگرافی محل،به اشغال انسانها درمیآید.در انتخاب مکان جغرافیایی شهر،شرایط زمانی،تارییخی و امکانات تکنیکی،نقشی بهسزا دارند. ژان باستیه،در مکانیابی شهر،بیشتر به عاملهای طبیعی مکان میاندیشد.زمانی،نقش دفاعی شهر،با ساختن آن روی ارتفاعات منفرد،کف دشتها،بر پوزهی تختهسنگها،بر جزیرههای ساحلی و یا کنارهی خلیجی،محقق میشد.در مناطق خشک و نیمه خشک،آب یکی از عاملهای ارزشمند در مکانیابی شهر به حساب میآید.چهبسا مکان جغرافیایی شهر،به هنگام انتخاب،برای انسانها ارزش خاصی داشته است،اما پس از آن که شهر نقش و وظیفهی خود را به سبب عاملهای تغییر داده،مکان جغرافیایی سابق نیز از درجهی اعتبار افتاده و شهر به مکانهایی با جمعیت کمتر در اطراف خود به وجود میآورد و ممکن است،آن مکانها در طول تاریخ،به دلیل افول قدرت در مکان اولیهی شهر شروع به رشد کنند و به تدریج،مکان اولیه تخلیه،و مکانهای حاشیهی آن،به دلیل داشتن امتیازات طبیعی،اقتصادی،نظامی و یا دیگر امتیازات،مهم شوند[فرید،1368:54-51]. در این مقاله سعی شده است،علتهای جابهجایی و مهاجرت مردم از شهر قدیمی«دارابگرد»به مکان فعلی،از دیدگاه ژئومورفولوژی،مورد بررسی قرار گیرند و مزیتهای ژئومورفولوژیکی مکان فعلی شهر داراب روشن شوند.
خلاصه ماشینی:
"بررسی علتهای مهاجرت مردم از شهر دارابگرد به مکان فعلی شهر داراب از دیدگاه ژئومورفولوژی دکتر اصغر ضرابی دانشیار گروه-جغرافیا،دانشگاه اصفهان صمد فتوحی دانشجوی دکتری جغرافیا،گرایش ژئومورفولوژی،دانشگاه اصفهان چکیده به وجود آمدن شهرها و علتهای رشد و توسعهی آنها در زمانها و مکانهای گوناگون،متفاوت است.
امکان دارد در طول تاریخ،به دلیل ضعیف شدن نقش شهر در مکان اولیه،مکانهای با جمعیت کمتر اما با ویژگیهای طبیعی و اقتصادی بهتر،شروع به رشد کنند و تبدیل به دارابگرد داشته است و یک سلسله ویژگیهای طبیعی،عامل جذب جمعیت به این مکان شدهاند؛همانطوری که در نقشهی ژئومورفولوژی دیده میشود.
مکان فعلی شهر داراب وجود آب زیرزمینی در مخروط افکنهی رودبال،به خاطر رسوبت درشتدانهی آن است که آب را به راحتی در خود نفوذ میدهند.
به همین خاطر،سه رشته قنات در این مخروط افکنه حفر شدهاند که مظهر آنها،در مکان فعلی شهر داراب بوده است.
مکان فعلی شهر داراب در نقطهی تماس بین دو ناحیهی مورفولوژیکی،یعنی کوهستان و دشت،و دو ناحیهی پدولوژیکی،یعنی خاکهای حاصلخیز مخروط افکنهای و خاکهای رسی دریاچهای کف دشت قرار گرفته است.
ج 1:25]، تشکیلات تبخیری داخل شهر و کیفیت بدآب،جمعیت آن آرام آرام شهر را ترک کردند و به مکان فعلی داخل شهر داراب جذب شدند؛ مکانی که در نقطهی تماس کوهستان و دشت،خاک حاصلخیز مخروط افکنه و خاک رسی دریاچهای قرار گرفته است؛جایی که میتوانست، هم از آب چشمهی تنگ کتویه استفاده کند،هم از حفر قنات بهره ببرد، هم باغهایش را به وسیلهی آب رودبال مشروب کند و هم آسیابهایش را به وسیلهی آب به گردش درآورد و بتواند،و از محصولات دشت و نیز کوهستان استفاده کند،و نقطهی تماس دو فرهنگ متفاوت باشد."