خلاصه ماشینی:
"در ضرورت دین راستی چرا دین؟آیا دین جایگزینی ندارد و اگر دارد،چه چیزی است که میتواند جای دین را بگیرد؟اصلا ضرورت و اهمییت آن چیست و اگر دین امری ضروری است،فواید آن کدامند و اگر ضرورتی ندارد،پس چرا این همه بحث است دین و معرفتشناسی دینی میشود؟ علاوه بر این سؤالها،سؤال دیگری نیز مطرح است:آیا انسان عصر مدرن، نیازی به دینپژوهی دارد یا نه؟آیا علوم و فناوری امروزه،میتوانند عامل افول مقولهء دینی شوند و جای آن را بگیرند؟آیا انسانها به سبب علم و پیشرفت خیرهکنندهء دانش و بلوغـ عقلانی،دیگر نیازی به تعالیم و حیانی ندارند و آنچه که مدینهء فاضله و سعادتگاه ابدی و بهشت موعود نامیده میشود، یافتهاند و آیا بشر امروزین که انسان متجدد،مدرن و پسامدرن،عقل گرا، علم مدار،تجربه گرا و...
اما از آن جا که انسانها جزئی از کل هستی محسوب میشوند و احاطهء همه جانبه بر هستی و داشتن قوانین کامل،آنها هم برای عقل محدود گرای آدمی،محال مینماید،این مؤلفهها از از طریق دین وحیانی در اختیار بشر قرار گرفتهاند که خود این امر نیز ضرورت و اهمیت خاص وحی آسمانی برای زمینیان را نشان میدهد.
علاوه بر آن جلوی بروز و ظهور استعدادهای باالقوهء دانش آموزان نیز گرفته شده بود که دبیران این درس غالبا به سخنرانی بپردازند و عملا تدریس صورت نمیگرفت.
ب)عامل دومی که باعث تغییر کتاب بینش اسلامی و قرآن شد این بود که جدایی بین مباحث دینی و آیات قرآنی این طرز تلقی را ایجاد کرده بود که دین غیر از قرآن است و هر کدام مبحث مستقلی دارند."