خلاصه ماشینی:
"تعریف تاریخیگری با ملاحظهی تنوع بسیار گستردهی کاربرد این اصطلاح،این پرسش پیش میآید که آیا تعریفی از تاریخیگری وجود دارد که بتواند برای ربط دادن شیوههای متفاوتی که در آنها این اصطلاح به کار رفتهاند،استفاده شود و در همان حال معنای نسبتا روشنی هم داشته باشد؟بدون اینکه تصور کنیم،همهی مسائل و مشکلات مربوط به معانی گوناگون و متفاوت تاریخیگری و میتواند با این شیوه برطرف شود،تعریف زیر را میتوان به مثابه نوعی نزدیک شدن به این غایت پیشنهاد کرد:«تاریخیگری مبین این باور است که فهم و شناخت درست ماهیت هر چیز و ارزیابی درست و صحیح ارزش آن،از راه بررسی جایگاهش و نقشی که در فرایند پیشرفت و تکامل ایفا کرده، امکانپذیر است.
واژهی "story" از "history" گرفته شده و با عنایت به ریشهی لاتینی و یونانی آن،به معنای«جستن و دنبال کردن» است البته در قرن نوزدهم،صورت خاصی از تاریخیگری وجود داشت که معتقد بود،قوانینی تکاملی وجود دارند که وجه ممیزهی کلیتهای اجتماعی هستند و اینکه براساس نوعی معرفت و شناخت نسبت به چنین قوانینی ممکن است،به پیشگویی علمی در باب آینده پرداخت.
تاریخیگری و مدرنیته قول به اینکه اشیا و پدیدهها چیزی نیستند جز آنچه در تاریخ به ظهور میرسند،عقیدهای به شکل جدید و از عوارض مدرنیته است.
یکی از مدعیان تاریخیگری آن است که تاریخ همواره رو به پیشرفت و ترقی دارد و ما هر لحظه مترقیتر از گذشته هستیم و این ترقی و تکامل تا بینهایت پیش میرود در اینجا نگاه به گذشته برای تذکر و از سر عبرتآموزی نیست،بلکه تلاش این است که به نام علم،به گذشتهی تاریخی صورت نوعی تمدن جدید بدهیم."