خلاصه ماشینی:
"در حقیقت زمینههای اجتماعی بروز چنین شورشهایی را باید در سرخوردگی و یأس این قشر اجتماعی جستوجو کرد که تبلیغات عباسیان ابتدا آنها را به شرکت گسترده در قیام واداشته بود ولی اینک به خواستهای خود دست نیافته بودند.
اما این موضوع که با قدرت گیری عباسیان و اشراف ایرانی نوعی استحالهء مذهبی در گرایش به تسنن،خصوصا در شرق ایران، پدید آمد و حکومتهای محلی نظیر طاهریان و سامانیان و به دنبال ایشان بسیاری از مردم،به سوی مذهب رسمی اهل سنت متمایل شدند،حاکی از این است که ژرفای اعتقادی تشیع در این سامان، سطحی و بیشتر از نوع سیاسی یا به واسطه علاقه به خاندان پیامبر بوده است.
»9اواخر قرن دوم هجری که نقطهء اوج قیام حمزه آذرک محسوب میشود،خوارج به بزرگترین خطر برای بسط قدرت عباسیان در شرق ایران بدل شده بودند تا جایی که یکی از رجال سیستان،امیری کردن در سیستان را حرب خوارج میدانست،نه فقط ادای خطبه و نماز.
اما از یک سو اهمیت سیاسی- اقتصادی ایران و به خصوص منطقه خراسان برای خلافت عباسی امری حیاتی بود و از سوی دیگر استمرار شیوهء پیشین در اعزام فرمان روایاتی غیر بومی که تنها هدفشان عملی ساختن خواستههای بغداد بود،غیر ممکن مینمود.
گرچه طاهریان به لحاظ سیاسی و به خصوص مذهبی-از جمله سختگیری نسبت به علویان و خوارج-هم سو با خلافت عباسی گام بر میداشتند-و اصولا از دلایل پیدایش آنها،یکی نیز همین مسئله بود-اما امور داخلی مستقل بودند و در ادامهء همین روند بود که زمزمهء استقلال کامل ایران از تسلط اعراب قویتر به گوش رسید."