خلاصه ماشینی:
"هانس،چگونه برای نخستینبار وارد توسعه سازمانی شدی؟ پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است زیرا توسعه سازمانی تعاریف بسیار زیادی دارد و خط میان توسعه سازمانی و سایر شیوههای مشاوره سازمانها چندان مشخص نیست.
همانطور که میبینید یکی از ابعاد ورود من به حیطه توسعه سازمانی از طریق یک زمینه فنی بوده،اما این احساس قوی در من که مشکلات به اصطلاح فنی نیستند بلکه موضوعاتی مرتبط با چگونگی خلق اثربخشترین و کارآمدترین سازمانها میباشند نیز در این امر دخیل بوده است.
حتی پس از هشت سال کار بعنوان تسهیلکننده فرایند تغییر داخلی این وزارتخانه هنوز هم احساس میکنم که همان اشتیاق اولیه را دارا میباشم و علاقهام نسبت به سیستمهایی که در طول فرایند تغییر بدون هشدار و به شکلی غیرقابلانتظار رخ میدهند،دو برابر است.
نمونه فرایند تغییر وزارت کشاورزی نشانگر آن است که حتی سیستمهای خدمات دولتی میتوانند به سیستمهای آموزشی تبدیل شوند اما به میزان زیادی تعهد،رهبری نوآورانه و کمکهای قوی توسعه سازمانی نیاز دارد.
سیستم بازبینی بایگانی را اجرا نماید،تعداد زیادی از تسهیلکنندگان داخلی فرایند را آموزش دهد و در زمینه ایجاد مهارتهای تیمی و مدیریت تضاد در سطوح مختلف سازمانی کار کند.
البته،از آنجایی که فرایند تغییر در سیستمهای فرعی کلیه سازمانها و تقریبا بطور همزمان دخالت دارد،ده هزار تن از اعضاء سازمان منابع کافی جهت ورود به یک سیستم واقعی و کامل را نداشتند تنها با ظهور یک برنامه توسعه سازمانی (یک برنامه اصلاح سازمانی که اکثرا اهداکنندگان آن را با این نام میخوانند)که توسط اتحادیه اروپا،بانک جهانی و سازمان توسعه همکاری انگلستان تأمین بودجه شده بود، ما سرانجام توانستیم وارد یک سیستم کلی سازمانی گردیم."