خلاصه ماشینی:
"*دو بیتیهای سیاه مو و جلالی @به روایت وهاب مددی سیاه مویم سیاه پوشیده امشب زغمهایش دلم جوشیده امشب مرا کی در نظر داره سیاه موی من از جام دگر نوشیده امشب ** بت سیمین سیاه موی خماری مرا با درد و غم تا کی گذاری اگر مردم به این دشت و بیابان به دست خویش بر خاکم سپاری ** طلوع صبحدم روی سیاه موی شمیم عطر گیسوی سیاه موی کند سجده جلالی از سر صدق به محراب دو ابروی سیاه موی ** سر شب تا سحر گریان کردم چون بلبل ناله و افغان کردم بپاس مقدم نازت سیاه موی سر خود صدقه و قربان کردم ** سیاه موی آتش جان جلالی سیاه موی درد و درمان جلالی سیاه موی،مویهایش حلقه حلقه شده زنجیر در پای جلالی ** سیاه موی خوره1دلدار گویم جمالش را گل و گلزار گویم نخواهم بیجمالش زندگانی که او را فاعل مختار گویم @محمد کاظم کاظمی دو بیتیهای محلی«سیاه مو ** اگر مردم سیاه موی هماری به دست خویش بر خاکم گذاری سر تابوت مر2بر شاه بگذار تن مرده کند یکدم سواری ** اگر مردم سیاه موی وفادار به خاکم کن،به کس محتاج مگذار شهید عشق را غسل و کفن نیست طریق عاشقی اینست ای یار!"