خلاصه ماشینی:
"سی بیت در بحر هزج که ظاهرا موسیقی آن در استقبال غزل معروف سعدی است با همین وزن و قافیه با مطلع: «تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی» بیت نهم این قصیده نیز توجه شاعر را به غزل سعدی روشنتر میکند: سخنها را همه زیبایی لفظ است در معنی تو را زیبد که معنی را به لفظ خود بیارایی هزاره دوم/14 و در کلیات سعدی میخوانیم: به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را تو سیمینتن چنان خوبی که زیورها بیارایی کلیات سعدی/597 سنگینی و صلابت شعر شفیعی از همان ابتدا با خطاب باشکوه به شاعر بزرگ ایران نمودار است: بزرگا!جاودان مردا!هشیواری و دانایی نه دیروزی که امروزی،نه امروزی که فردایی استقامت حرف الف و بلندای صدا و کشیدگی آوای آن در مصرع به قامت بلند فردوسی میماند در چکاد تاریخ شعر بلند و بشکوه،چون دماوند در میان دیگر کوهها،خورشیدی یکتا و تابان در دل منظومه ایران.
نیما هم در آن قطعه،کشت سرزمین خود را با کشت همسایه مقایسه میکند در سرزمین همسایگان او بارانها از پی هم میبارند ولی چشم مردم شهر وی به آوای داروگ است تا کی خبر رسیدن باران را بدهد: خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه (به تصویر صفحه مراجعه شود) شفیعی کدکنی هزارهء دوم آهوی کوهی پنج دفتر شعر مرثیههای سرو کاشمر،خطی ز دلتنگی غزل برای گل آفتابگردان ستارهء دنبالهدار،در ستایش کبوترها گرچه میگویند:«میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران» قاصد روزان ابری،داروگ!کی میرسد باران؟ مجموعه اشعار نیما یوشیج/504 ساعت شنی که از عهد دقیانوس برای شاعر بازمانده است، لحظههای زمان را میشمرد."