خلاصه ماشینی:
"مهرماه آسمان روشن مهرماه6 با شکیب و غرق در نور فراز انبوه شاخ و برگ درختان فراز بامهای سفالی قرمز علف تازه و پرواز پروانه برفراز آن بارقهء عشق است در چشمهای تو روز بیافسوس میگذرد روز شیریزن مهرماه که تو را در آرامش قلب من میتاباند آتیلو برتولوچی کامبیز تشیعی بادا که این بامداد بماند تا ابد ماهیگیرها آن دو برادر را میبینید؟ یکی پانزده سال دارد و دیگری ده سال در طول رودخانه اولی ماهیگیری میکند دو مییاری آفتاب بعد از ظهر سرخ میکند گونههاشان را که چنین شبیهاند و متفاوت مثل دو برگ بر درخت دو بنفشه بر خاک بادا که این بامداد بماند تا ابد صبحی که آشکارشان میکند،صبحی که نهانشان میدارد همچون این آب که آرام میرود تا ناکجا بامدادی که پیوند آنهاست تا ابد سکوت اگر دیر پا شود بر آنها صداهاشان همدیگر را خواهند جست تنهاشان سالم،جانهاشان پاک این درخت شاخهها را تنگ در آغوش دارد رودخانه ای آب رودخانهها!"