خلاصه ماشینی:
"مشکل شعر امروز ما، با این ترفندها حل نمیشود، ابهام شعر و تنبلی مخاطب تنها دلایل این معضل بزرگ نیستند، بلکه مشکل ما این است که این روزها دوستان ما اول شاعر میشوند و بعد شعر میگویند، در حالی که در گذشته، شاعران بزرگ و ماندگار اول شعر میسرودند و بعدها آنها را به شاعری میشناختند و معلوم است که وقتی شعری در لحظات واقعی شاعری و در اوج برانگیختگی روح یک انسان گفته شود، خیلی راحت قابل فهم و زیبا و در عین حال مبهم و پیچیده است، اما این پیچیدگی هیچ لطمهای به درک آن نمیزند چرا که این ابهام در معنا و یا در زبان و بیان شعر نیست، بلکه در حس غریب و تصویر تازهای است که خلق کرده است و آن وقت مخاطب بدون کوچکترین حرف و سخنی با جریان شعر میرود و در اکثر موارد آن فضای مورد نظر شاعر را نیز به خوبی درک و تجربه میکند و به لذت و درک و فهمی عمیق دست مییابد.
اگر این همه تلاش که در این باره در دنیا میشود به قول شما بیهوده بود، یقین بدانید خیلی زودتر از اینها این مقوله از میان میرفت، اما میبینید که نه تنها چنین نیست، بلکه همه هنرها بسیاری از پیشرفتهای خود را مدیون نقد هستند و خواهند بود؛ مگر اینکه تکصدایی را به خرد جمعی ترجیح دهیم که در آن صورت تکلیف معلوم است."