خلاصه ماشینی:
"2 رسالت بزرگ اصحاب قلم مبادا خویشتن را واگذاریم امام خویش را تنها گذاریم ز خون هر شهیدی لالهای رست مبادا روی لاله پا گذاریم قیصر امینپور هر چند سخن گفتن از اسوههای عشق و ایثار و شهادت، و اسطورههای جوانمردی و همت، سخن گفتن از مردان سبزی که در "هشت فصل عشق"، بر وجب به وجب خاک این مرز و بوم، مهر "کربلا" زدند و هماکنون نیز یاد و خاطرة سبزشان همچون نسیم بهشت بر مشام جان ما دلشدگان غریب میوزد، کار حسرت نصیب خزانزدهای همچون من (که از قافلة سرخ شهادت جا ماندهام) نیست، ولی از آنجا که حفظ آثار و ارزشهای هشت سال دفاع مقدس، وظیفهای است که بر دوش یکایک ما سنگینی میکند، رسالت بزرگ همة "اصحاب قلم" در شرایط حساس کنونی، تلاش در مسیر تحقق این آرمان بزرگ و مقدس است، زیرا آنچه مسلم است با حفظ این میراث ارزشمند، از هویت اسلامی و انسانی یک ملت آرمانگرا و اصیل پاسداری کردهایم و غافل شدن از این رسالت تاریخی، بر باد دادن میراث عظیمی از حماسه و ایثار و جانبازی است که میتواند همچون مشعلی فروزان، فراروی نسل آینده قرار گیرد و عبرتآموز باشد.
شاید تا حدودی این گفته درست باشد که شاعران ما بعد از پذیرش قطعنامة 598 شورای امنیت از سوی ایران، دیگر به سرودن شعری با موضوعیت "جنگ ایران و عراق" نخواهند سرود، یعنی از این مقطع به بعد دیگر هیچ شاعری نمیآید، موضوع شعر خود را حادثهای قرار بدهد که در یک مقطع زمانی و تاریخی خاص اتفاق افتاده و تمام شده است، چرا که اگر این کار را بکند دیگر نام اثر او را نمیتوان شعر گذاشت، بلکه کار او چیزی شبیه تاریخنگاری، روایتگری و گزارشگری است، یعنی از کارکرد ادبی و هنری بیبهره است، ولی ممکن است شاعر دیگری بیاید و با الهام از حماسهآفرینیهای رزمندگان اسلام در طول هشتسال دفاع مقدس، کاری شبیه شاهنامة فردوسی ارائه دهد و منظومهای حماسی خلق کند که کار او در زمرة شاهکارهای ادبی قرار بگیرد."