خلاصه ماشینی:
"»14 بدین سان آشکار میشود که حفظ ساختار یاد شده برای کشورهای صنعتی سرمایهداری از جمله ایالات متحده آمریکا، مسألهای حیاتی به شمار میرود و روابط آن کشور و سایر کشورهای صنعتی سرمایهداری، با کشورهایی نظیر ایران ناظر به همین واقعیت است و خوش خیالی و ساده اندیشی ما، حقایق تلخ موجود را تغییر نخواهد داد، مگر این که قبول کنیم قانون طبیعت تغییر یافته و برهها میتوانند به وعدههای فریبنده گرگها (که حیاتشان به تغذیه برهها متکی است)، اعتماد نمایند.
»17 در این جا لازم است از کسانی که به روابط با آمریکا و یا هر قدرت سلطهگر دیگری با خوشبینی مینگرند، سؤال کنیم چگونه ممکن است کسانی که نسبت به ما این گونه میاندیشند و جمع ما کشورهای اسلامی را به صورت لانهای از مارهای سمی میبینند، با ما روابطی دوستانه و همراه با احترام متقابل برقرار نمایند؟ چه انگیزهای آنان را وادار مینماید از رویه سلطهگری دست بردارند و با کمک به رشد صنعتی و تکنولوژی ماکفه ترازو را به زیان خود سبکتر نمایند و به عبارت بهتر، رضایت دهند که پیشرفتهای ما، نظام بین المللی تقسیم کار را به زیان آنها دستخوش تغییراتی بنماید؟ لیبرالیسم، پایه اساسی ایدئولوژیکی آمریکائیان یکی از مبانی ایدئولوژیکی آمریکائیان، اعتقاد آنان به لیبرالیسم است.
19 پس از این توضیح کوتاه در مورد لیبرالیسم آمریکایی، باید به نتایجی اشاره کنیم که به بار آورده است: عملکرد لیبرالیسم آمریکایی همچنان که هاریت وارد در تحلیل اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی قدرتهای جهانی در قرن بیستم توضیح داده است، «فردگرایی موجب گردید آمریکا در سال 1920 به ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان تبدیل شود20»."