خلاصه ماشینی:
"تنوع و پیچیدگی مصائب یک جامعه با ساختاری سنتی،بسیار بیشتر و عمیقتر از آن است که با مددکاری یک آقا دکتر جوان و دلجویی یک خانم دکتر بذلهگو و بشاشی قابل بررسی باشد:به نظر میرسد سازندهء فیلم«بلوغ»بیشتر نگران گیشه بوده است تا اینکه دغدغهء به تصویر کشیدن گوشهای از تاریکی اجتماع را داشته باشد و اگر نه شوخیهای عاشقانه و ایثارگری آن دو زوج جوان را مانند وصلهء ناجوری برتن فیلم نمیچسباند.
فیلم«بلوغ»اجتماعیترین فیلم جشنوارهء امسال بود که با آن شروع تلخ و بازی بسیار خوب محمود استاد محمد میتوانست یکی از بهترین آثار سینمایی اجتماعی باشد اما مسیر رو به خوشی و خرمی ماجرا و دلخوشکنک پایان با آن نمای عشقی و گلمنگلی سبب شد،«جادههای سرد»تخیلی فیلمساز تا انتهای باورمان امداد یابد.
هرچند کلوزاپهای پر آب و رنگ دخترانی که به شبنشینی در پیتزافروشی عادت دارند زیادی به نظر میرسد و حال و هوای معتدل فیلم را کمی استوایی میکند اما توانایی کیمیایی در توصیف فضای جامعهء امروزی و مقایسهء ضمنی آن با نسل دههء چهل،«اعتراض»را به فیلمی بحث برانگیز و دیدنی مبدل خواهد کرد که میتوان از همین حالا فروش خوبی را برای آن پیشبینی کرد.
آن هم چشمی که به تاریکی و سیاهی درخشان سکانس آغازین فیلم خود گرفته است!تقسیم کردن فیلم به سه پرده(یک روز به-مراسم تدفین-سنگی در آب بینداز)شیوهء تازهای است که پایان و پرده میتواند مکث کوتاهی باشد برای هضم و جذب محتویات پرهجم و دیرهضم همان پرده.
اما تنها چیزی که در این میان نادیده گرفته میشود،کوچکی ظرفیت یک فیلم یک ساعت و نیمه و محدودیت ذهن خستهء تماشاگر عام است."