خلاصه ماشینی:
"گرچه بخشی از این گزیده کار کردن به دلیل شرایط خاص فیلمسازی در ایران و مسائل تولید بوده است،اما زا سوی دیگر نباید فراموش کرد که مهرجویی کارگردانی نیست که هر داستانی را در هر شرایطی-به قصد تداوم فعالیت-به فیلم تبدیل کند.
چرا که آثار پس از انقلاب این سینماگر،همواره از سوی عدهای از منتقدان و تماشاگران فیلمهای او،به گونهای ارزیابی شدهاند که انگار این مهرجویی نیست که تغییر کرده،بلکه دگرگونی شرایط باعث شده است تا او مضامین پیشین خود را در موضوعها و قالبهای تازهای جستوجو کند.
اما مهرجویی در توجیه کارگردانی این فیلم و در پاسخ به این پرسش که:«فیلمسازی که میتواند گاو بسازد،چرا با الماس 33 شروع میکند؟»گفته بود:«برای خود من هم این سؤال مطرح بود.
اما در فیلم گاو ترکیب مجدد اجزای داستان، تنها به منظور رعایت ساختارهای سینمایی صورت گرفته است و نه به این قصد که کارگردان بینش و نگرش و دریافت خود را از مسأله به درام وارد کند.
شیرک(1366)نیز پاسخی به این نیاز ساده است که در شرایط جدید و با نگرش مجدد،به چه موضوعاتی میتوان پرداخت؟موضوعی ساده و بیخطر دربارهء یک نوجوان که فیلمنامه را شخص دیگری نوشته است و فیلمساز،چندان کاری با موقعیت اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی نوجوان فیلم ندارد.
تنها ویژگی ساختاری آثار مهرجویی در این است که این موضوعات ساده را از ابتذال دور نگه میدارد و در عین حال به عنوان ترفندی برای جذب مخاطبان حرفهای فیلم و سینما عمل میکند."