خلاصه ماشینی:
"در همین لحظه سیلی جاری میشود و عملا اورت و پیت و دلمار جاری شدن این حجم انبوه آب را در آن لحظات معجزه میدانند ولی اورت با کمال خونسردی از الکتریسیته و جریان برق میگوید و اینکه تمام ایالت را به دنیای شجاع و سریعی تبدیل میکند.
این باور و اعتقادات در فیلم جنبهای کاملا شخصی دارند درست مثل آنچه در زندگی عادی در جریان است:مرد عینکی که نمایندهء قانون است باران را رحمت خداوندی میداند و با شنیدن نام خدا از دهان پیت گناهکار از دار زدن او منصرف میشود و پیت را روانهء زندان میکند.
اما فقط چند نکتهء کاملا جزئی است که آدم را به یاد اودیسه میاندازد اینکه اسم کامل اورت،اورت اولیسس مکگیل است،همسرش پنی-پنهلوپ-و بیگ دن تیگ به سایکلوپین به لحاظ اندام و یک چشمی بودن شبیه است و نهایتا نام مردی که قرار است فرماندار شود هومر استاک است!بعدتر شوخیهای کلامی هم اضافه میشوند و زمان فیلم و سیر و روند داستان چیزی از ارزش آنها کم نمیکند و آنها را عادی نمیسازد و این روند تا انتها حفظ میشود.
روزنامهای که اورت از آن به عنوان دستمال سفره استفاده میکند،ستونی را به کار خوب آنها اختصاص داده و در تیتری پرسیده که«این پسران خودساخته کیستند؟»اما اورت،پیت و دلمار بدون توجه به کسب شهرت و داشتن گنجی واقعی که پیرمرد از آن سخن میگفت،میخندند و از خوردن پایسیب لذت میبرند و این در حالی است که روزنامه و ستون مربوط به کار آنها در آتش میسوزد."