خلاصه ماشینی:
"این فرصت برای آنان از این جهت هم مغتنم بود که در جشن تئاتری شرکت جویند که شعار و ادعای اصلاح و نشان دادن راهکار عملی برای معضلات کشور دارد و در آخر اینکه حوزة هنری با حرکتی چنین نشان میدهد که یکی از پشتوانهها و حامی جدی تئاتر کشور است که اگر به فعالیت خود ادامه ندهد، خلأیی در روند تولید تئاتر این مرز و بوم اتفاق خواهد افتاد.
اما مسئله مهمی که در این میان مطرح است اینکه چرا نویسنده بنمایه و سوژه نمایش را در کشور خود ما مطرح نکرده است؟ آیا در قانون اساسی ما چنین اصلی وجود ندارد و یا استنباطی از اصول دیگر نمیتوان با مضمون مشابه به عمل آورد؟ میتوان پلی زد و مطرح کرد که مسائل زوج نمایش میتواند مسائل و معضلات هر شخصی در دنیا باشد، اما زیباتر و جامعتر بود اگر کلیة اتفاقات و مسائل پیش آمده در نمایش در فضا و جوی ملموس و در کشور خود ما اتفاق میافتاد که در اینصورت حس همذاتپنداری ما نیز بیشتر میشد.
قصد نداریم دربارة تاریخچه و ویژگیهای این هنر سنتی سخن به زبان آوریم فقط یک نکته را یادآوری میکنیم که خلق نمایشهایی مانند روحوضی و اجرای آن در دربار حاکمان، خلاقیت ذهن ایرانی است که راهی میجست تا حرفها و انتقادات خود به درباریان را به زبان آورد و آن هم چه زبانی بهتر از طنز: رو مسخرگی پیشه کن و لودگی آموز تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی نمایش زن پارسا از معدود آثاری است که با شیوة سیاه بازی و روحوضی در جشنواره ماه به روی صحنه رفت."