خلاصه ماشینی:
"شکست تراژیکوار قیام که صورت گریان جشنواره است نه تنها سبب تحمیل جهانبینی پارسها به عنوان مذهب رسمی امپراتوری و به وجود آمدن خفقان فکری شده و به داریوش این فرصت را داد تا با مفهوم خدا-شاه باعث عدم وجود فضای کافی برای فعالیتهای هنری(تئاتری)گردد،بلکه موجب شد تا محتوی تودهای-نمایشی جهانبینی مغی و خصوصا اسطورهء نمایشی سیاوش زمان کافی برای رشد نیابد و همیشه به حالت ناشکفته و ناتمام باقی بماند.
و پیروزی کمیکوار پارسها که صورت خندان جشنواره است،در عین حال که دارای محتوی سمبولیک و دروغین-کوتاه جشنوارههای مربوط به سال نوی سومری،یعنی امیر دروغی،شاه دروغی، حاکم یک شبه و میر نوروزی است،دارای محتوی سمبولیک و دروغین-کوتاه حکومت گئوماتای مغ، یعنی بردیای دروغی،امیر دروغی،شاه دروغی،امیر یک شبه،کشتن شاه دروغی،شاه کشی،دیب کشی و غیره نیز هست.
حال تا چه اندازه پارسها در برگزاری صورت خندان جشنوارهء مغکشی به بقایای جشنوارههای مذهبی-نمایشی سال نوی سومریها چشم داشته و از شکل این جشنوارهها قرض گرفتهاند به درستی روشن نیست،لیکن در کردستان-سرزمینی که در مجاورت بین النهرین قرار دارد و مردم دلاور اما تهی دستش اصیلترین بازماندهء آریاییها هستند- تا همین اواخر جشنهای نمایشیای برگزار میشد که مطمئنا بیارتباط با جشنوارههای سال نوی سومریها و یا جشنوارههایی نظیر آنها نمیتوانستند نباشند.
G. Wilson ،در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم،از جشنهای مربوط به صورت خندان تئاتر ایران در منطقه فوق الذکر است: در میان رسوم قدیمی Moukri (کردستان)جشن امیر دروغی هر سال در ساوجبلاغ[مهاباد]برگزار میشود.
نمایشات مربوط به چگونگی قتل عثمان در عین حال که میتواند به دلیل وحدت منشأ فرهنگ سومری -بابلی(سامی)ریشه در جشنوارهء امیر دروغی سومریها داشته باشد،در رابطه با طبیعت خلاق و راستین کشتن شاه دروغی و شاهکشی اقوام آریایی و سامی نیز هست."