خلاصه ماشینی:
"شما این چیزها را درک میکنید؟ خانم پیترز:گفته بود که یک پیشبند میخواهد،چه خواست مسخرهای،تو زندان چیزی نیست که آدم را کثیف کند،خدا میداند.
خانم پیترز(شروع به صحبت میکند،به آنجا در اتاق بالا که صدای قدمها شنیده میشود نظری اجمالی میاندازد.
خانم پیترز:آقای هندرسون گفت از قرائن میشود فهمید آنچه که ما برای این مورد نیاز داریم یک انگیزه است؛که مثلا خشم،یا احساس ناگهانی را نشان میدهد.
خانم پیترز:گردنپوش خز خود را در میآورد، میرود تا آن را به قلاب عقب اتاق آویزان کند، در حال نگاه کردن به زیر میز کوچک کنار آشپزخانه میایستد.
) خانم هال(رنجیده خاطر):من نمیدانم که این چیزها چرا باید این قدر عجیب باشد،ما داریم وقتمان را صرف چیزهای جزئی میکنیم و طبعا از مردها انتظار داریم که مدرکی پیدا کنند.
خانم پیترز(عذرخواهانه):البته آنها به فکر این هستند که چیزهای خیلی مهمی به دست بیاورند.
(خانم هال میخواهد چیزی بگوید،به خانم پیترز نگاه میکند،لبهای خود را کمی به هم میفشرد، سپس دوختن را ادامه میدهد."