خلاصه ماشینی:
"نمایشنامهخواندنی، به پژوهش این پژوهشگر، گونهای ادبی ـ نمایشی بوده و برخوردار از ارزشهای کلان ادبی است؛ اینگونه از نمایشنامه هرچند دارای ارزشها و توانشهای نمایشی نیز بوده، لیکن به آماج خواندن و نه نمایش آن، تصنیف میشده است.
شاعری که نمایشنامه خواندنی ـ و نه نمایشنامه صحنهای ـ میسروده است، هرچند که از ساختمایههای بیان تماشاگانی بهره میگرفته است، لیکن جنبههای ادبی، شگردهای سخنورانه و نیز کاربرد صنعتهای بیانی و بدیعی و عروضی ـ بهویژه بهرهگیری از شیوههای هنر معانی ـ بیش از هنر نمایش و شگردها و شیوههای آن، برای شاعر، کلان و کانونی بودهاند.
نمایشنامة خواندنی به سبب شناسگرها و ویژگیهای سخن ـ بنیادی و نمایشی بهویژه آنکه در پیمایش نخست به آماج خواندن سروده میشدهاند، در بالیده گستردگی و رواج نمایشنامهخوانی سهم داشتهاند.
این تماشاخانه که در آغاز گنجایش کمی داشت در سال 1899 توسط شماری از ادیبان و هنرمندان ایرلندی پایهگذاری شد و آماج و آرمان کلان آن به نمایش درآوردن پدیدههای فرهنگی ـ هنری حوزة جغرافیایی ـ فرهنگی ایرلند بوده است.
در بیشتر تماشاخانههای محفلی، شماری از ادیبان، هنرشناسان و هنرمندان تماشاگانی که گرایشها و پسندهای هنری آنها به هم نزدیک بوده، نشستها و کانونهای نمایشنامهخوانی تشکیل میدادند و نمایشنامهنویسان وابستة آنها، نمایشنامههای نونوشتة خود را برای حاضران میخواندهاند.
این چنداچون، این گمان را نیرو میدهد که برای بالیده گستردگی نمایشنامهخوانی در ایران و گستردگی، رواج و والایی آن، میتوان به زمینهها و بسترهای فرهنگی، ادبی، هنری و نمایشی نیز، خوشبینانه نگاه کرد و به اندازه توان و نیاز، از آنها بهره گرفت."