خلاصه ماشینی:
"و آیا چنین انسانهایی که در چرخة خود زندگی گیج و هیچ شدهاند، میتوانند به آمدن یک منجی امیدوار باشند و آیا از این منجی هم در اوضاع کنونی دنیا، «نقض معنا» نشده است؟ نمایشنامه «در انتظار گودو»1 با خلق یک انتظار اجتنابناپذیر، قابل تعمقتر و طولانی، که پایانی جز مرگ بر آن متصور نیست، بیآنکه در پی یافتن جوابهایی برای این سؤالها باشد وضعیت نمادینی را که نشانگر همین موقعیت بشری است به بیانی انتزاعی و در همان حال دراماتیک نشان میدهد.
عاملی که این اثر را متمایز کرده است رویکرد هنری ساموئل بکت به چگونگی نمایشنامه و طرح موقعیت پوچ این پرسوناژها و نیز مهارت او در نحوه حرکتدهی چرخه ذهنی تماشاگر یا خواننده برای کندوکاو در فهم دشوار فاجعه است؛ چون هیچ چیز را به صورت مستقیم و ضربالاجل ارائه نمیدهد.
در انتظار گودو در سال 1953 منتشر شده و گویای سرگردانی، یأس و بیهودگی دوران پس از جنگ دوم جهانی است که به صورت یک مانیفست نمایشی در آمده است: این اثر کمینهگرایی، پوچانگاری و حتی هیچشدگی ارزشهای نهفته در انسان و زندگی را در اواسط قرن بیستم نشان میدهد به طوری که تماشاگر یا خواننده، فاجعه را حتی به مراتب فجیعتر از آنچه که بوده تصور میکند؛ در یک زمان دقیقا تعریفنشده، در یک موقعیت مکانی پرت و ناشناخته، دو موجود بیهوده و استحالهشده که از همه خصوصیات انسانیشان نقض معنا شده است، به دلیل ناشناختهای که یقینا به بیهودگی رایج آن دوران مربوط میشود، بیهوده در انتظار یک منجی هستند که نمیآید."