خلاصه ماشینی:
"ادیان نیز همین را میگویند که آدم ابوالبشر که اولین انسان است، اولین پیامبر هم هست؛ یعنی بشر با رسالت دینی در تاریخ، متولد شده است؛ حتی گروه بسیاری از مارکسیستها که همه جزء موسسه علوم آکادمیک شوروی سابق بوده و تاریخ جهانباستان را در چهار جلد نگاشتهاند، میگویند تمام بشر دیندار بودهاند و اعتقاد به غیب، زیربنای فرهنگ و تمدن و اخلاق بشری بوده است و در زمانهای بعد، دچار تحول شده است که توضیح آن خواهد آمد.
رومیها و یونانیها نیز به چنین ارتباطی اعتقاد داشتند، تا این که در یونانباستان گروهی پیدا شدند و ثروتاندوزی و مالپرستی را به اوج رساندند و تفکری پیدا کردند که گویا برای آنان، آخرت و حساب و کتاب مطرح نیست و خلأ دینی و تاریخی عجیبی آغاز گشت که تا آن زمان برای بشر، بیسابقه بود و به دنبال آن، ایجاد نظام بردهداری است.
تنها چیزی که در قرون وسطی نقطه امیدی به شمار میرفت، این بود که اینها به نحوی که هنوز علت اصلیش روشن نیست، کلیسای مسیحیت را از بین نبردند و کشیشان موفق شدند با زحمت زیاد، بعد از یکی دو نسل آنها را مسیحی کنند.
بخشهای مختلف از سرزمینهای اروپا پاپ را به عنوان پدر خودشان و فرمانروای مطلق اروپا به رسمیت شناختند و در هر کاری کوشش میکردند که نظر پیشوای دینی خودشان را اخذ نمایند و اصلا برای اروپای مسیحی متدین قرون وسطی تصور این که بدون تأیید پاپ کاری را مصلحت و مجاز بداند امکان نداشت و هر کاری میباید مورد رضایت خدا باشد و رضایت الهی هم مرادف بود با آنچه اولیای دین و دستگاه مذهبی تشخیص میداد."