خلاصه ماشینی:
"ایشان چند محور مهم را مورد توجه خاص قرار دادهاند که در فضای کنونی کشور نیازمند بسی تأمل و بررسیاند: 1 ـ تأکید بر فقدان یک مرکز مدیریت برای هدایت اصلاحات و ضرورت رفع این نقصان بزرگ؛ 2 ـ ضرورت جداسازی و مرزبندی میان اصلاحات اسلامی و انقلابی و اصلاحات آمریکایی و غربپسند؛ 3 ـ هشدار نسبت به وجود اراده بیگانه در جهت تلاش برای مشابهسازی شرایط منجر به فروپاشی اتحاد شوروی درباره ایران؛ 4 ـ عدم اعتماد به دشمنانی که خود عامل فساد میباشند، اما داعیه اصلاحطلبی دارند.
گرچه در ایران اسلامی برخی تلاشها برای ابهامزدایی از اصل اصلاحات صورت گرفته، ولی کافی به نظر نمیرسد و باید تعریفی فراگیر و دقیقتر از آن ارائه نمود: «اشکال کار آقای گورباچف [رئیس جمهور شوروی سابق [این بود که عیوب و اشکالات را میدانست، اما تصویر روشنی از آنچه که باید انجام بگیرد نداشت، اگر هم داشت مردمش آن تصویر را نمیدانستند.
» اکنون شوروی تجزیه شده و آمریکا داعیهدار نظام تکقطبی است و به طور طبیعی با نظام اسلامی، که یکی از موانع مهم بر سر راه تحقق سیاست آمریکاست، مقابله میکند و میکوشد طرح موفق خود در مورد شوروی را در ایران پیاده کند: «طراحان این قضایا که نشستند خودشان بریدند و خودشان دوختند، برای جمهوری اسلامی نیز چنین خوابی دیدهاند.
برای این که اصلاحات آمریکایی را جایگزین اصلاحات مورد نظر گورباچف کند، او را جلو میاندازد، و به مرور کنترل امور را از دست گورباچف خارج میکند و همه چیز را به نفع خود تمام میکند؛ چنان که رهبر انقلاب میفرماید: «شعارهای گورباچف یکی دو سال رو به اوج بود، اما بعدا ناگهان یک عنصر دیگر به نام یلتسین در کنار گورباچف پیدا شد."