خلاصه ماشینی:
"با وجود زمانبالای اجرا آیا این طنزها را برای تعادل(جذابیت در برابر سکون) نمایش لحاظکردی؟ * آن صحنهای که دربارهاش صحبتمیکنید، صحنه پنجم کار است و جایی استکه فرامرز با ماهلیلی روبهرو میشود/ در جشنواره یک مقدار سطحیتر از اینقضیه گذشتیم.
ممکنبود در روخوانی ابتدایی، تمام ابعاد نقش رانفهمیده باشم و اصلا خیلی از روابط رادرک نکرده باشم؛ ولی یک چیز را فهمیدمآن هم اینکه این فضا خیلی به فرهنگ مانزدیک است و جای کار دارد و من میتوانمکمکم به درک این فضا و نقشی که دارمبرسم/ O شما در اجرای نقش به متن وفاداربودید؟ *بله در کنار آن کارگردان و بازیگرهایروبهرویم، موثر بودند/ Oآیا شما با بازی در این دو نقش،خودتان دچار استحاله شدید؟ * خیر؛ اگر سوالتان این است که بهاستحاله روح اعتقاد دارم باید بگویم مهماین نیست که مریم کاظمی چه اعتقادی دارد.
دوست دارم بهسردرگمی تماشاگر کمک کنم تا مثل من دروهم و خیال اسیر شود و سعی میکنمبازیام در راستای هدفی باشد که گروه وکارگردان به دنبال آن هستند/ O شما چه چیزی برای این شخصیت بهطور خاص در نظر گرفتهاید؟ * فرم دستهای او که حتی با بازگشت بهدوران جوانی همانطور خشکیده و چروکیدهاست.
این چیزی است کهفعلا درباره شخصیت آقاعمه به آنرسیدهام/ O بعد از هر اجرا به چه فکر میکنید؟ * به نواقص کارم فکر میکنم و بهجاهایی که کمرنگ بودهاند و باید بیشتررویشان کار کنم/ O آیا این فضا به رئالیسم جادویینزدیک است؟ * جاهایی در تمرینات به این فکرمیافتادیم که ممکن است این کار در ژانررئالیسم جادویی قرار گیرد؛ ولی بعدمیدیدیم که تعریف یک خطی رئالیسمجادویی هم، حتی این نیست."