خلاصه ماشینی:
در امریکا، روایتی از لیبرالیسم که به معنی آزادی اقتصادی بیشتر است، نام بردار به «محافظه کاری» است و اروپاییها ناراحت و معذبند از این که بشنوند عنوان «لیبرال» در مورد آراء و عقایدی به کار میرود که آنان خودشان آن را همچون سوسیالیستی از جناح چپ یا میانهرو توصیف میکنند.
از سوی دیگر، آن چه در سنت کانتی در پی آمد، بر قرار کردن پیوندی تحلیلی بود میان ارزش با فرد گرایی تک روانه اراده، وجدان و حس تکلیف و استنتاج این نتیجه که هر شخص، بما هو19 فاعل اخلاقی، سزاوار است غایت فی نفسه انگاشته شود و نه فقط ابزاری برای نیل به غایات اجتماعی گستردهتر.
در مفهوم مثبت آزادی، دولتی روا داشته میشود که نقش آن بس بیشتر از دولت به معنی منفی آزادی است؛ هواداران این قسم آزادی بیشتر آزادی یا خود مختاری21 را چیزی میدانند که باید محقق شود تا امری مسلم انگاشته شده در زندگی بیقید و بند فردی؛ چیزی که مستلزم قابلیتهای فردی کسب شده از رهگذر تعلیم و تربیت و اوضاع و احوال اجتماعی مطلوب است.
(1978) The New Liberalism; An ideology of Social Reform, Oxford: Oxford University Press.
T. (1964) Liberalism, New York: Oxford University Press.
(A defence of individuality and freedom of thought and discussion, regarded by many as the most direct statement of liberal principle.
(Perhaps the most famous construction of liberal theory in modern times, using the idea of a hypothetical contract to explore issues of justice and fairness.
) ____ (1993) political Liberalism, New York: Columbia University Press.
(Includes a transcript of the putney Debates of 1647 in which Colonel Rainsborough gave voice to the principle of liberal equality, discussed in 3.