خلاصه ماشینی:
"در همین سفر بود که عبد الرضا خان فرزند معروف و رشید محمد تقی خان اغتنام فرصت کرد و در غیاب شاهزاده تمام اتباع و کارگرانش را توقیف نمود و سلاحهایشان را ضبط کرد و سپس با فضیحت آنان را از شهر بیرون راند-از طرف دیگر شاهزاده که در تهران بود و خود را آماده میساخت تا به یزد مراجعت کند ناگهان نامهای متضمن وقوع چنان واقعهای در یزد دریافت کرد،رنگ از چهرهاش پرید و پریشان حال و شتابزده شجاع الدوله را مأمور مقابله و دفع عبد الرضا خان ساخت شجاع الدوله عازم یزد شد و در سواد یزد مجاور قلعهای واقع در ناحیه«ایزند آباد» با افراد عبد الرضا خان برخورد کرد و نبرد سختی روی داد که بشکست شجاع الدوله و فرار او به اردکان و غارت آن دیار و بازگشت به مرکز خاتمه یافت-قلعه مذکور بسبب آنکه اکثر ساکنانش گاودار بودند در آن زمان به«قلعه گاو»مشهور بود."