چکیده:
نیروی عقل در نهاد انسانی او را به باور عمیق به وجود چیزهایی میرساند که در
زندگی وی تأثیر میگذارند اما محسوس نمیباشند. راههای مختلفی برای این
کار وجود دارد، همچون تجربهی حسی، دریافت گزارش حسی دیگران، حکم به
همگونی اشیاء و سپس حکم واحد را در همه اعمال نمودن و... اما همهی اینها
اطمینانی بالاتر از گمان راجح یا حدس علمی نمیبخشد، در حالی که آنچه
اشباع کنندهی انسان است، رسیدن به حالتی از یقین در معرفت است که از راه
شهود به دست میآید و عالیترین نوع شهود، وحدت فاعل شناسایی با متعلق
شناسایی است که به وسیلهی تجربههای روحانی و عرفانی به دست میآید و از
این روی، برای شناخت خدا و امور الهیاتی بهترین راه را تجربهی دینی
دانستهاند که گاهی نیز در فرهنگ عرفانی به نظام معرفت آیهای از آن یاد
میشود. تجربهی دینی چه ارتباطی با بصیرت دارد؛ و چگونه به معرفت تبدیل
میشود؛ و آیا حجیت آور و ایمان آور است؛ آیا حاصل معرفتی آن به غیر نیز
سرایت میکند و اصولا جایگاه اصلی طرح این مسأله در کجاست؟ مطالبی به
عنوان پاسخ به این سؤالات در این مقاله آمده است. آنچه به این مقاله ویژگی
میبخشد، عطف نظر به دیدگاه معرفتی اسلام در این خصوص میباشد.
خلاصه ماشینی:
"اما همهی اینها اطمینانی بالاتر از گمان راجح یا حدس علمی نمیبخشد، در حالی که آنچه اشباع کنندهی انسان است، رسیدن به حالتی از یقین در معرفت است که از راه شهود به دست میآید و عالیترین نوع شهود، وحدت فاعل شناسایی با متعلق شناسایی است که به وسیلهی تجربههای روحانی و عرفانی به دست میآید و از این روی، برای شناخت خدا و امور الهیاتی بهترین راه را تجربهی دینی دانستهاند که گاهی نیز در فرهنگ عرفانی به نظام معرفت آیهای از آن یاد میشود.
[چنان که تواناییهای ذهن را در تحت سلطه گرفتن قلمروهای دور (مثل تله پاتی) را علم توجیه کرده است] چرا ما تجربهی شخصی روحانی را برای خود فرد، معرفت زا میشناسیم؟ زیرا راهبرد عقلی آن را از اصل آزادی دریافت میکنیم و به همین دلیل هم میگوییم آن جا که از حریم شخصی فرد تجاوز میکند و در سرنوشت دیگران دخالت مستقیم یا غیرمستقیم دارد حق ورود ندارد، مگر این که براساس همان اصل، آن را در صورتی که مورد باور و پذیرش دیگری قرار گرفته است همچون خود مشاهده گر فرض نماییم و برای او نیز تجربهی معرفتی را معرفت زا و حتی در مسیر برهان قرار داد [یعنی به عنوان مقدمهی مقبوله]."