چکیده:
نوشتار را با سخنی از نویسندهی مقاله «رازدانی و روشنفکری» آغاز میکنیم و بر
این باوریم که این نوشتار هدفی جز آنچه که در کلام صاحب مقالهی ذکر شده به
رشتهی تحریر درآمده است به همراه نخواهد داشت، زیرا که به اعتقاد نویسنده
یاد شده «باری نهضت روشنفکری در دیار ما مدیون همین تلاشهای کامیاب و
ناکام است و امروزیان هم اگر از سر نقد در آنها مینگرند نه برای تقبیح و سرزنش،
که برای تکمیل و پیرایش است».
با این چند جملهی کوتاه نیز میتوان به هدف این نوشتار که در حقیقت
نقدی است بر آنچه که دکتر سروش در بیان نظریهی «تکامل معرفت دینی»
اظهار میکند، و هدف و غرض از این نظریه را چاره جویی برای حل مشکل
روشنفکران مسلمان و مصلحان دینی برای جمع بین ثبات و تغییر در دین و
عقب نماندن از چرخ زمانه میدانند پی برد. اما اینکه این نظریه چقدر میتواند
به ادعای صاحب نظریه جامهی عمل بپوشاند چیزی است که این نوشتار به
تحلیل و ارزیابی آن میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"حال در صورت تعارض و تضاد آنها با یکدیگر چه باید کرد، راه حل چیست و چگونه باید بین آنها جمع نمود؟ در واقع آنچه که نویسندهی قبض و بسط تئوریک شریعت را وادار به اتخاذ نظریهی سیال دانستن معرفت دینی میکشاند چاره جویی برای حل این تعارضات است.
(2) لذا به اعتقاد وی: تحول فهم دینی، محصول توطئهی ناکسان و وسوسهی ابلیسان نیست، لازمه دگرگونیهای قهری جهان و پویایی ذهن و طراحی ظرفیت ادراک و عیاریهای فکری و سرکشیهای روح جهالت سوز بشر است و از این فطریتر و انسانیتر برای انسان چیست؟ (3) اگر چه نویسندهی مذکور سعی نموده تا اینگونه اظهار کند که آنچه ضامن دینی بودن درک تحول یافته شریعت و معرفت دینی است، رجوع مستمر عالمان به کتاب و سنت خواهد بود.
(3) با توجه به آنچه بیان شد میبینیم که دیدگاه معرفت شناسانهی نویسندهی یاد شده که بین دین و فهم دینی تمیز قائل شد نه تنها گرهی را از کار مصلحان دینی نمیگشاید بلکه بازگشت به همان مشکلاتی دارد که نامبرده در صدد رهانیدن دیگران از آن مشکلات بود و در واقع آن محذورات با این نظریه با شدت بیشتری گریبان خود ایشان را میگیرد.
(1) به نظر نویسندهی نگرشی بر مقالهی بسط و قبض تئوریک شریعت بر مبنای این نظریه (تکامل معرفت دینی): دیگر ما نه قرآنی داریم و نه سنتی، و نه فقهی و نه تفسیری، زیرا اگر بنا شود که علوم و معارف متحول و متغیر بشری را دخالت در غایات دینی دهیم، دیگر برای دین و شریعت هیچ گونه ثباتی نخواهد ماند، ولو اینکه گفته شود ما دین و شریعت را ثابت و محترم میدانیم."