چکیده:
گفتگو و تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سازنده در بین
کشورها و جوامع بشری بیتردید گام مثبتی در حل مناقشات اجتماعی
است.
بر این اساس ایدهی گفتگوی تمدنها که به مفهوم «وانهادن و ترک
ارداهی معطوف به قدرت و تمسک و گرایش معطوف به عشق است.» با
الهام از اصول همزیستی، همکاری و همیاری با جوامع دیگر و پذیرش
تعاملات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در عرصهی سیاست و روابط
بینالملل میتواند بر مسائل و مشکلات، جنگ و نزاع، فقر و ناامنی در
جهان فائق آید.
در این نوشتار نویسنده در پی دستیابی و پاسخگویی به این مسأله
است، که آیا با وجود فقر حاکم بر جهان و نابرابریهای موجود و روبه
افزایش در جهان کنونی جایی برای گفتگوی تمدنها وجود دارد؟
همچنین با توجه به مبانی لیبرال دموکراسی که ریشه در فردگرایی دارد،
و نیز روح حاکم بر جهان سیاست و اقتصاد را در روابط بین الملل
تشکیل میدهد تا چه اندازه میتوان به انجام و مفید بودن گفتگوی
تمدنها امیدوار بود؟ و در نهایت چه راهبردی را میتوان برای دستیابی
به هدف گفتگوی تمدنها در نظر آورد؟
خلاصه ماشینی:
"در این نوشتار نویسنده در پی دستیابی و پاسخگویی به این مسأله است، که آیا با وجود فقر حاکم بر جهان و نابرابریهای موجود و روبه افزایش در جهان کنونی جایی برای گفتگوی تمدنها وجود دارد؟ همچنین با توجه به مبانی لیبرال دموکراسی که ریشه در فردگرایی دارد، و نیز روح حاکم بر جهان سیاست و اقتصاد را در روابط بین الملل تشکیل میدهد تا چه اندازه میتوان به انجام و مفید بودن گفتگوی تمدنها امیدوار بود؟ و در نهایت چه راهبردی را میتوان برای دستیابی به هدف گفتگوی تمدنها در نظر آورد؟ واژگان کلیدی فقر، گفتگوی تمدنها، ساختار اقتصادی، هزینههای نظامی، عدالت خواهی.
(3) نتیجه از آن چه بیان شد میتوان چنین نتیجه گرفت که به وسیلهی گفتگو با وجود مبانی سرمایهداری و نظام لیبرال دموکراسی نه تنها چهرهی جهان از فقر و نابرابری و افزایش شکاف طبقاتی شستشو نمییابد، و از سلاحهای کشتار جمعی خالی و کاهش هزینههای نظامی را در پی نخواهد داشت، و جهان به سمت تشنجزدایی و صلح و آرامش سوق داده نمیشود، بلکه حتی باید هشدار «هانتینگتون» را جدی گرفت که تعارض و تضاد روز به روز حادتر و خطرناکتر خواهد شد!"