چکیده:
مباحث بهره سابقهی 2000 ساله دارد. بحثها دربارهی آن به شدت
متفاوت است. در ارتباط با ضرورت و عدم ضرورت بهره نیز دیدگاهها
متفاوت است. همچنان که در اقتصاد نظریههای نرخ بهرهی مثبت وجود
دارد، با نظریههای نرخ بهرهی صفر هم مواجهیم. هیچ یک از این نظریهها
جنبهی غالب نداشته، بلکه هر کدام از این نظریهها طرفداران مخصوص
به خود را داشته اند. ما در خارج با یک گروه بهره مواجه هستیم، که در
این جا مناسب است نام بهره کاربردی بر آن گذاشته شود. آن چه ما در
مقام تعریف آن هستیم همان بهرهی کاربردی است؛ یعنی بهرهای که در
خارج وجود دارد، نه قراردادهای شخصی و ساختگی برخی نظریه
پردازان. میتوان گفت: این بهره در قرارداد وام تعیین میشود. پرداخت
قطعی و مطمئن اصل وام در زمان حال صورت میگیرد. بازپرداخت
مشروط به مازاد یا پرمیم است. (در قرارداد وام شرط میکنند بازپرداخت
با یک توفیر یا مازادی همراه باشد). وام دهنده خود را از مبلغ وام جدا
میکند و ملکیت وجوه را به وام گیرنده انتقال میدهد. در نتیجه، برای او
مصرف وام مهم نیست؛ بلکه بازگشت اصل و فرع وام مهم است و
سرانجام موعدها مشخص است.
همین مشخصهها در ربا نیز صادق است. ربای قرضی زیاده در
قرارداد وام با شرط زیاده است و حرمت آن عام است. در نتیجه، تعریف
ربا بر همهی انواع بهره، که در نظریههای بهره ارائه شده است، صدق
میکند و بهره و ربا منطبق بر یکدیگرند.
خلاصه ماشینی:
"(حر عاملی، 1383 ، 454 و موسویان، 1378-1377 ، 167) مثلی و قیمی این بحث که گرفتن خود سرمایه مانعی ندارد، این پرسش را به دنبال دارد که منظور از خود سرمایه مطمئنا عین همان سرمایه نیست، آیا مثل آن است یا قیمت آن؟ بنابراین بحث قیمی و مثلی مطرح میگردد، که آیا مثل آن چیز قرض داده شده باید به صاحبش برگردانده شود یا بهای آن؟ مثل به معنای مشابهه است، ولی بین الفاظی که برای مشابهه وضع شدهاند مثل از همه عامتر است، زیرا «ند» به آنچه در «جوهر» فقط شریک باشد گفته میشود و «شبه» «شریک در کیفیت» فقط است، «مساوی» تنها «شریک در کمیت» و «شکل» «شریک در اندازه و مساحت» میباشد؛ ولی «مثل» «شریک در همهی اینها» و نسبت به همهی اینها عام است.
مبنای حقوقی مسأله نیز همین است؛ در تمام دنیا، اگر کسی به دیگری قرض با بهره یا بدون بهره بپردازد، طلبکار حق دارد تنها همان مبلغ اسمی را که توافق کردهاند بگیرد و حق ندارد به ادعای این که بعد از قرارداد شرایط تورم پیش آمده و ارزش پول وی کاهش پیدا کرده، تقاضای مازاد کند.
» (همان) ربای رایج در عصر جاهلیت عبارت است از این که شخصی از دیگری چیزی را به صورت قرض دریافت میکرد تا پس از مدتی همان مقدار قرض را به اضافهی مبلغی دیگر به قرضدهنده برگرداند و اگر قرضگیرنده در زمان سررسید توانایی لازم برای بازپرداخت را نداشت از قرضدهنده درخواست تمدید مهلت میکرد و قرضدهنده نیز با شرط جدید، یعنی افزایش نرخ بهره، با درخواست او موافقت میکرد."