چکیده:
در این نوشتار سخن از نسبت جامعهی دینی با امنیت روانی، اقتصادی و
اجتماعی رفته است و به منظور ارزیابی این نسبت جستار از دو پرسش آغاز
میگردد و پس از پاسخ یابی به آنها نسبت جامعهی دینی با مقولهی امنیت به
کاوش گرفته شده است. از آنجایی که امنیت، و به ویژه امنیت اجتماعی،
همچون تابع متغیر، هم از حیث شاخصهها و مؤلفهها و از نظر کارکرد، عمل
میکند. طبعا شاخصهها و مؤلفههای ساختاری و کارکردی آن در ادوار
گوناگون رشد اجتماعی بشر و جوامع انسانی و به تعبیر دیگر ادوار تمدنی،
متفاوت میباشد؛ چنانچه در گذشته نیز چنین بوده است. از این روی،
رویکرد جامعهی دینی به امنیت، با توجه به هویت متغیر و سیال آن معنا پیدا
میکند و در این نوشتار از همین زاویه بدان نگریسته شده است. در این راستا
برای امنیت اجتماعی دو ساحت بیرونی و درونی ترسیم میگردد، که در
ساحت درونی، معنویت و امنیت روحی - روانی همچون پایهی بنیادین
امنیت اجتماعی شناخته شده است و در ساحت بیرونی مؤلفه و شاخصههای
چندی را برای تأمین و تحقق امنیت اجتماعی و مکانیزم عمل آنها برشمرده
و مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ که از شمار آنهاست:
1 ) دستگاه قضایی مستقل؛
2 ) امید به آینده؛
3 ) قانون مندی رفتار؛
4 ) برابری و توازن در برخورداریها.
در هر یک از این دو ساحت و زیرمجموعههای آنها، ایستار دین و
جامعهی دینی نسبت بدانها بازگو گردیده است و در پایان به این نتیجه
میرسد که جامعهی دینی در فقدان امنیت اجتماعی نمیتواند الگو باشد. به
همین خاطر امنیت اجتماعی - روانی از شمار کلیدیترین اهداف و برایند
جامعهی دینی دانسته شده است.
خلاصه ماشینی:
"ب - در دنیای پیشرفتهی امروزی شاخصها و ساز و کارهایی که هویت جامعه (امنیت جامعه) را در سطح ملی و بینالمللی (جوامع ملی، جامعهی بینالمللی) در مقابل تهدیدها و عوامل بازدارنده، بیمه میکند و میزان انحرافها و فسادهای اجتماعی، فرهنگی، معیشتی و اخلاقی را در جامعه کاهش میدهد و در مقابل، سطح و ضریب توانایی درمانی و ترمیمی جامعه را افزایش میدهد، فراهمآوری حقوق اقتصادی و اجتماعی به دور از هرگونه تبعیض و اعمال سلیقههای خاص برای تمامی بشریت (افراد، ملتها و دولتها) میباشد، که مهمترین آنها عبارتند از: 1 ) اشتغال کامل و مطمئن و نیز تنوع حق کار؛ 2 ) درآمد پایه، متناسب با استانداردهای زندگی سالم؛ 3 ) آموزش عمومی و متنوع و فراگیر؛ 4 ) بهداشت و سلامت عمومی، که شامل محیط زیست سالم، خدمات پزشکی، تغذیه، آب آشامیدنی و...
برایند طبیعی و فعلا مشهود و سنجشپذیر سلب حقوق اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی در درون ملتها و نیز در سطح جهانی عبارتند از : 1 ) تبدیل شدن حقوق مدنی و سیاسی به مفهوم ذهنی و ابزار سیاسی که تنها صاحبان ثروت و قدرت در عقب آنها با چهرهی آرام و کاملا انسان دوستانه مخفی میشوند و عرصهی سیاسی و مدیریتی (قدرت سیاسی و مدیریت) جامعه را به صورت انحصاری، اما با زبان آرام آزادی خواهانه، به دست خویش نگه میدارند."