چکیده:
: خسارت ها به صورت های گوناگون ظاهر می شود که صرفا مادی نیستند، هرچند بیش
تر خسارت های ایجاد شده از سوی دولت ها مادی است. خسارت های معنوی، در حقوق داخلی
بیش تر کشورها، و نیز در حقوق بین الملل از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت این
موضوع از آن جا ناشی می شود که اولا، چنین ضررهایی همیشه رابطه ای مستقیم با شخص
خطاکار ندارد و ثانیا، در بیش تر موارد محسوس نبوده و اندازه گیری آن مشکل است.
اما مشکل تر از آن، این که چنین خسارت های غیر محسوسی با پرداخت وجه جبران نمی
گردد. در حقوق داخلی بیش تر کشورها، کم و بیش به لزوم پـرداخت این گونه خسارت ها
توجه می شود و از مجمـوع رویـه های بیـن المللی و مـوارد اتفاق افتاده، می توان
چنین نتیجه گرفت که جامعه بین المللی نیز به اهمیت جبران این نوع خسارت های معنوی،
واقف تر می گردد.
خلاصه ماشینی:
"([4]) کتب حقوق بین الملل در بحث خسارت معنوی، کم تر به ذکر تعریف می پردازند و بیش تر مصادیق و نمونه هایی از خسارت معنوی را یادآور می شوند که در ذیل، به آن اشاره می شود: گاهی به حقوق مربوط به شخصیت لطمه وارد می شود؛ مانند حق بر شرف و حیثیت در مورد تهمت و افترا، گاهی به صورت درد جسمی است، گاهی به صورت اختلال روانی ظاهر می شود که این اختلال روانی ناشی از چهره کریه مجناعلیه است، گاهی ضرر ناشی از محروم بودن از لذت زندگی است؛ مثل محرومیت مفلوج از لذت های عادی زندگی، گاهی ضرر معنوی به سبب جریحه دار شدن احساسات و عواطف است که به خویشان نزدیک متوفا در رانندگی دست داده است.
جبران خسارت معنوی از نظر قانون مدنی ایران خسارت همان گونه که نوع مادی دارد، نوع معنوی آن نیز تصور می شود: ماده 1 مسؤولیت مدنی مقرر می دارد: «هر کس بدون مجوز قانونی، عمدا یا در نتیجه بی احتیاطی، به جان یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگر، موجب ضرر مادی یا معنوی شود، مسؤول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد.
بنابراین، به عنوان یک موضوع در سطح بین المللی قابل طرح و بیان نیست، ولی هدف از طرح آن بیان یک قاعده کلیه است و آن این که جبران خسارت های معنوی همانند خسارت های مادی عقلایی است و از نظر شرع، نه تنها منعی برای آن وجود ندارد، بلکه برای آن ـ یعنی لزوم توجه و جبران خسارت های معنوی ـ می توان مؤیدی یافت."