چکیده:
مقاله، سیری اجمالی در زمینههای تاریخی ـ اجتماعی اندیشه اصلاحگرایی در میان
مسلمانان دارد و در این زمینه، بر اندیشه سیدجمال تأکید میکند. مباحث مقاله در سه
بخش ارائه شده است:
در بخش اول، یک بحث اجمالی درباره واژه «اصلاحگرایی» و کاربرد موردنظر
آن مطرح میکند. در بخش دوم، به زمینههای تاریخی و اجتماعی اندیشه اصلاحگرایی
پرداخته و سیر تاریخی و مراحل مواجهه مسلمانان در کشورهای گوناگون چون ایران، مصر،
سوریه و هند با غرب را به سه دوره «غربگرایی»، «غربزدگی» و «اصلاحگرایی» تقسیم
میکند. آنگاه بر «دوره اصلاحگرایی» متمرکز شده و با تأکید بر پیشگامی فکری
سیدجمال در این دوره، به تحلیل این مرحله و در نهایت، به سیر نفوذ اندیشههای اصلاحگرایی
وی در کشورهای اسلامی میپردازد. در این مورد، سیدجمال به عنوان اندیشمندی فراسوی
مرزها معرفی شده و به تأثیر اندیشههای وی در کشورهای بزرگ اسلامی همچون مصر، ترکیه
و ایران پرداخته شده است. در خلال بحث، به نکتههای مهم و خطیری درباره زندگانی و
اندیشههای سیدجمال (نظیر مقابله او با افکار سرسید احمدخان) اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
بدین روی، به لحاظ غلبه معنایی که واژه «اصلاح طلبی» و «اصلاح طلبان» و واژه هایی از این دست در امور سیاسی و اجتماعی پیدا کرده اند، اندیشمندانی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی(رحمه الله)و دیگران را، که بیش تر دغدغه دینی در اندیشه های خود داشتند، «مصلح» یا «اصلاح گر» می دانیم و هرچند بخش اعظم اندیشه های دینی آن ها حول حوزه های سیاسی ـ اجتماعی است، اما تعلق خاطر آن ها بسیار فراتر از صرف امور سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی بوده است.
بسیاری از حکام کشورهای اسلامی مرعوب فن آوری غرب شدند و در تقلید از آن، حتی از بدیهی ترین احکام دین مبین اسلام نیز چشم پوشیدند; اقداماتی نظیر تعطیلی مدارس دینی، منع اذان و اقامه به زبان عربی، گسترش و اشاعه نظام حقوقی سوئد به جای نظام شرع اسلام، تغییر خط عربی به لاتین، کشف حجاب و اجباری کردن پوشش غربی که آتاتورک در ترکیه انجام داد و نیز اقدامات مشابه و خائنانه رضاخان در ایران که کاملا مقلد و تابع آتاتورک بود و اقدامات بعدی فرزندش محمدرضا شاه، همه در همین مقوله می گنجند.
(57) از همین رو، سید علاوه بر اندیشه های اصلاح گرانه عام خود، که در جهت بهبود وضعیت مسلمانان جهان ترویج می کرد، به مبارزه جدی با افکار سرسید احمدخان برخاست که از نظر مرحوم محمد محیط طباطبائی این کار فکر و حواس سید را از توجه به هدف بالاتری که در سیاست و فلسفه اجتماعی خود داشت بازداشت.