چکیده:
اقتصاد اسلامی دارای مشخصات متنوع و مختلفی است ، در اینجا به بیان چهار نوع مشخصه کلی اقتصاد اسلامی را از دیگر مکتب های اقتصادی تفکیک می کند . نوع اول : مشخصات فلسفی یا به تعبیر دیگر مفاهیم مبنایی اقتصاد اسلامی است . نوع دوم : مشخصات فقهی یا به تعبیری دیگر منابع اقتصاد اسلامی است . نوع سوم : مشخصات حقوقی اقتصاد اسلامی یا به تعبیری دیگر حقوق اقتصادی است . نوع چهارم : مشخصات تحلیلی اقتصادی است . با در نظر گرفتن هر یک از این چهار مشخصه ، اقتصاد اسلامی فرق اساسی و ماهیتی با دیگر مکاتب اقتصادی پیدا می کند .
خلاصه ماشینی:
گر چه اقتصاد دانان خیلی سعی کردهاند مسائل اقتصادی را بعنوان علم اقتصاد مجزا از مبانی فلسفی جهان بینیها و ایدئولوژیها مطرح کنند، ولی بر خلاف نظر اقتصاددانان، به تدریج به این واقعیت پی برده شد که جهان بینی و اعتقادات و مفاهیمی که جامعه و افراد به آنها اعتقاد دارند فوق العاده در مسائل اقتصادی مؤثرند.
در یک جهان بینی غیر الهی که انسان معتقد به خدا نیست، معتقد به این است که فقط خودش هست و این دنیا و همة وجودش را مسائل مادی و مادیگرایی پر کرده است، رویکرد او به فعالیتهای اقتصادی نیز به گونهای دیگر خواهد بود.
در نظامهای سوسیالیستی، خیلی صریح انسان تابع حرکت تاریخ و روابط اقتصادی و اجتماعی قرارداده شده است، البته در اقتصادهای سرمایه داری این صراحت کمتر است و بعضی از متفکران سرمایه داری مساله آزادی فلسفی را هم مطرح کردهاند، ولی باز در این بحثهای فلسفی نیز براساس بینش مادی، اصالت را به نظام مادی و اقتصادی دادهاند.
مشخص میکند مالکیتها بر چه اساسی درست و بر چه اساسی نادرست است، تا چه اندازه آزادی اقتصادی برای فرد وجود دارد، تا چه اندازه حق جامعه و طبقات محروم جامعه است؟ این معنای واقع گرا بودن اقتصاد اسلامی است، یعنی اسلام فقط واعظ اخلاقی، معنوی و الهی نیست که به عنوان اندرز بگوید این کار را بکنید و آن کار را نکنید، بلکه چارچوب و ضوابط حقوقی را هم مشخص کرده است.