خلاصه ماشینی:
"- اگر اجازه بدهید کمی هم در مورد نقش دولتها صحبت کنیم چه دولتهای لیبرال و چه دولتهای ایدئولوژیک هر دو به وجود اعتماد(بین دولت و شهروندان)، هنجارهای مشترک در جامعه،ارتباطات مناسب باشبکه ارتباطی آگاهی مردم نسبت به سرنوشتشان، احساس وفاداری به کشور، وجود یک تفکر عقلانی در اداره امور کشور،نظمپذیری جامعه، وجود پایبندی به تعهدات شخصی و اجتماعی و بسیاری از این فضیلتها که مصادیق سرمایه اجتماعی هستند اعتقاد دارند و مطمئن هستند که همینها باعث کارآمدی جامعه و دولتها خواهد شد پس ساختار سیاسی هر چه که باشد بدون این گونه سرمایهها مشارکت عمومی و مشروعیت سیاسی بدست نمیآورید و نتیجهاش ناکار آمدی دولتها خواهد بود .
- حال با توجه به این که پیشینه تاریخی و نقش دولت و رسانهها را نیز در این مورد بسیار سازنده و موثر خواندید آیا وضعیت فعلی سرمایه اجتماعی را مناسب و یا در شان ملت ما میبینند؟ - شما مشکل اصلی وضع کنونی را نوعی سردرگمی دولت و نخبهگان در تلفیق درست مدرنیزم و فرهنگ ایرانی – اسلامی ما و ضعف تعامل و اعتماد میان این دو با مردم میدانید اگر خود متولی حل این مشکل در کشور بودید چه میکردید و از کجا شروع مینمودید؟ - نسخه پیچی در این زمینه کار مشکل است اما فکر میکنم در کنار حرکتهای جاری جهت تامین نیازهای اولیه مردم باید شناخت درست سرمایه فرهنگی و اجتماعی این کشور و شناخت وضع امروز دنیا و پیدا کردن نقاط اتصال اینها در دستور کار قرار گیرد راهش هم ایجاد فضای تحقیق و فرصتهای مطالعاتی برای نخبهگان جامعه و گفتگو میان ایشان و حذف موانع خارجی است که سعی میکند با دخالتهای خود این روند را دچار پارازیت کند، تا بدین ترتیب اندیشمندان بتوانند با ترسیم افقهای آینده شایسته ملت ما و تعیین راهبردهای مناسب برای حصول به این افقهای بلند در بین خودشان و جامعه ایجاد «امید» کنند."