خلاصه ماشینی:
"آیا, در این صورت, نباید گفت که, از آن جا که انتظار توفیری در عکس العمل تماشاگر نمی توان داشت که ترش رویی مرا طبیعی تلقی کند یا به قصد آگاهی بخشی, ترش رویی من (عمدا) به معنای غیرطبیعی چیزی نیست؟ به گمان من می توان بر این مشکل فائق آمد; زیرا هرچند به طور کلی ابرو درهم کشیدن عمدی ممکن است همان اثری (در القاء باور به ناخشنودی من) را داشته باشد که ابرو درهم کشیدن طبیعی دارد, می توان انتظار داشت که این دو تأثیر واحدی داشته باشند تنها به شرط این که بیننده این گره در ابرو انداختن را به قصد رساندن ناخشنودی تلقی کند.
از سوی دیگر, اگر من در خیابان با اتومبیل ناگهان جلوی کسی بپیچم, مایلم که این مورد را در موارد معنای غیرطبیعی بگنجانم, و این تمایل به نظر من بستگی به این واقعیت دارد که من به نحوی معقول نمی توانستم از او انتظار داشته باشم که ناراحت (عصبانی یا تحقیر) شود مگر این که او به قصد من برای تحت تأثیر قرار دادن او به این شیوه پی می برد (مقایسه کنید با: اگر دانشکده من شهریه مرا به کلی قطع می کرد, آنان را متهم می کردم که باعث بدبختی من شده اند.
) در این صورت, ممکن است به ترتیب زیر نتیجه کلی بگیریم: 1) (A از x چیزی را (به طور غیرطبیعی) در نظر داشت) (تقریبا) برابر است با (A قصد داشت با اظهار x در مخاطب به واسطه وقوف به قصد او, تأثیری بگذارد); و می توانیم اضافه کنیم که پرسش از این که منظور A چه بود پرس وجو از خصوصیات تأثیر مورد نظر است, (هرچند البته همواره این امکان وجود ندارد که به پاسخ صریحی دست یابیم که متضمن قضیه موصولی باشد که با (که) معنای غیرطبیعی آغاز می شود, برای مثال, (باوری که…))."