خلاصه ماشینی:
"اهمیت دوم هیومبرای فلسفه سیاسی مربوط به تلقی خاص او از مسأله عدالت است.
وی تأکید دارد که،منفعت طلبی انگیزه اصلی تأسیس و تثبیت عدالت است کهبا نوعی همدلی نسبت به منافع عمومی همراه میشود.
اولین شرط عدالت چیزی است که هیوم از آن بهکمیابی معتدل یاد میکند.
هیوم از این نکته بسیار مهم غفلت کرده و آن این که پرسش از عدالت پرسشیمقدم بر قانون است؛زیرا قانون خود موضوع عدالت و بیعدالتی است.
در معنای اول فلسفه عبارت است از؛یک علم سیستماتیک و روشمند کههندسۀ معرفتی خاص به خود را دارد،دربردارندۀ موضوع،روش و غایت تعیین شدهایاست و بدون این ضوابط و معیارها هویت آن از دست میرود.
فلسفهورزی بیش و بیش از هر چیزی متضمن آزاد اندیشی است به علاوهمتضمن آزادی اندیشه است؛زیرا تحمیل اندیشه نه با روحیۀ فیلسوفانه ملازمت دارد و نه باآزاد اندیشی و اگر امثال تراهه،کپلر،گالیله،بروتو و حتی دکارت محکوم شدهاند،به علتفقدان آزادی اندیشه بوده است."