چکیده:
انسان موجودی مرکب از است "که بر هم تاثیر و دارند ولی
این دو با هم سنخیتی ندارند زیرا یکی مادی و دیگری مجرد است. حکما روح را
حادث میدانند. پس جرا آن زا غنا ناپذیر میدانند و در عین حال؛ مجرد میدانند؟
این تناقض است. ملاصدرا با نظریه آنفس جسمانیالحدوث و روحانی البقاست" به
این سوالات پاسخ میدهد و از آن عقیده رفع تتاقض میکند.
اما آیا این نظریه میتواند معاد جسمانی را که مدغای ادیان است: اثبات کند؟
پاسخ منفی است و همانطور که بوعلی گفته است» این درگه به روی عقل مسدود
است و باید دست به دامان نبیصادق(ص) شد.
این مقاله با بررسی استدلال صدرالمتالهین در مورد معاد جسمانی و تعمق در
مقدماث آن» صدق این ادعا رانشان خواهد داد.,
الانسان موجود مرکب من الجسم و الروح» یتر بعضه علی البعض الآخر و لکی
هذین المرکبین مختلفان و لیسا من سنخ و أصل واحد لان أحدهما مادی و الأخر غیر
مادی ای مجردء الحکماء یذهبون إلی خدوث الروحء إذن لماذا یقولون بعدم فناثها؟ و
یعتبرونها مجردة ای غیر مادیة» إذن لماذا یقولون بحدوثها؟ هذا تتاقض.
الملاصدرا فی نظریته "النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء" یجیب عن هذه
الأسثلة و یزیل التناقض عن تلک العقیدة.
هل تستطیع هذه النظریة أن تثبت المعاد الجسمانی الذی هو مدعی الأدیانء الجواب
سلبی و کما قال أبوعلی سینا: إن هذا الباب مغلق امام العقل و یجب اللجوء فیه إلی النبی
الصادف محمد (ص).
هذه المقالة بالإضافة إلی دراسة و استدلال صدرالمتألهین تبحث فی المعاد الجسمانی
و التعمق فی مقدماتها سوف یوضح لنا صدق هذا المدعی