چکیده:
برخی پنداشتهاند که بخشی از قرآن عرضیات است ؛به این معنا که میتوانست و میتواند چیز دیگری باشد ؛ از این رو تغییر آنها رواست ؛ اما این پذیرفتنی نیست ؛ چون به ایمان و عمل به همین قرآن موجود دعوت شدهایم و انکار و تعطیل پارهای از آن کفر و عصیان تلقی میشود ؛ به علاوه التزام به این پندار چندان چیزی از قرآن به جای نمینهد. این نوشتار در نقد بخشی از مقالهای با نام «ذاتی و عرضی در ادیان» نوشته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در زمان حضرت رضا علیهالسلام که دو قرن از آغاز اسلام می گذشت و عرفها و فرهنگها دستخوش تغییر قرار گرفته و دین از قلمرو جزیره العرب خارج شده و در میان زرتشتیان و پارسیان و مردم افریقا نفوذ کرده بود، مردم به پیروی از آموختههای اهلالبیت همچون گذشته نماز میخواندند و ارث میگرفتند و با آن که معلوم نیست آیا آنها خواهرزن را حرام میدانستند یا نه، در اسلام خواهر زن نیز مثل مادر زن حرام شد ؛ بنابراین به این سخن دهلوی ارجی نیست که گفته است:ازدواج با خواهر زن بر مسلمانان حرام شد ؛ نه یهودیان ؛ چون یهودیان خواهر زن را کاملا بیگانه میدانستند[3].
اما به نظر میرسد، این برداشت ناصواب است ؛ زیرا آنچه از کلام دهلوی بدست میآید این است که خداوند به لحاظ مصالح و مفاسد هر عصری شریعتی را جعل مینماید ؛ نه این که آنچه او در این شریعت نسبت به شریعت قبل اضافه کرده، عرضی بوده است و باید در حذف آن کوشید ؛ بلکه چنانکه قبلا گفتیم، تبدیل احکام به استناد عرضی بودن آنها به آن معنایی که صاحب مقاله آورده ، نوعی تفرعن در مقابل مولای حکیم است !ایشان در بیان عرضی بودن فقه با استناد به کلام غزالی میگوید:وی فقیهان را عالمان دنیا و علمشان را علمی دنیوی میداند و فقه را در عداد علوم دینی نمیآورد و قلب را خارج از ولایت فقیه میداند ؛ چرا که فقه اولا، به صحت و فساد صوری و ظاهری عمل نظر دارد ؛ نه به انگیزه و نیت درونی، و حتی اسلام آوردن زیر سایه شمشیر را هم اسلام می داندم و نماز بی حضور قلب و آمیخته به صد اندیشه باطل و روزه آلوده به بهتان و دروغ و غیبت را رافع تکلیف میشمارد ."