چکیده:
سیرهی حسینی و منش امام حسین (ع) در قیام کربلا ، امری نبودکه یکباره شکل و عینیت
یافته باشد. با بررسی دقیق حیات حضرت ، خط سرخ اسلام خواهی در حیات ایشان، مانند
سایر ائمهی معصومین علیهمالسلام هویدا است و بخوبی میتوان مؤلفهها و مبانی فکری
این نوع رفتار را مشاهده کرد. مواضع شدید و حساب شده و مبتنی بر سنت نبوی و علوی
امام (ع) در قبال انحرافات پیش آمده در عصر خلفای سه گانه و دورهی معاویه، دارای
آبشخور واحد فکری با مبانی اندیشهای قیام کربلاست و هر دو از یکجا تغذیه میشوند.
به عبارتی میتوان ریشههای این نهضت را از ماجرای سقیفه و جایگزینی جبری خلافت و
سپس ملوکیت بجای امامت حقهی معصومین، جستجو کرد. قیام حسینی نه به دنبال اهداف و
منافع شخصی بود و نه امام(ع) قیام کرد تا با شهادتش گناهان امت، بخشیده و «بازخرید»
شود. بلکه این قیام ، حرکتی جهت احیای حق و حقیقت و حفظ اسلامی بود که یزید متظاهر
به فسق؛ عامدانه قصد هدم و تلاشی آن را داشت. مهمترین پایهی نظری انقلاب کربلا و
علت العلل آن؛ انجام فریضهی امر به معروف و نهی از منکر بود و سایر پایههای نظری
و انگیزههای قیام، به شکل سلسله مراتبی و برخورداری از اهمیت، در این مقاله شرح
داده شده است.
خلاصه ماشینی:
گفتار اول ـ ریشه های فاجعهی کربلا در تحریف امامت به خلافت و سلطنت ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم و تمدن ساز پیامبر اکرم (ص) در خلال بیست و سه سال مجاهدت ایشان، گرچه موجد اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز گردید، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصت طلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در قبال این جنبش به دنبال احیای ریشه های جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند و باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید اسلامی حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزء گروندگان و مؤمنین به اسلام جای زدند.
سال شصت هجری و روی کار آمدن یزید، شرایط به گونه ای گردید که این خلیفهی شرابخور و متظاهر به فسق، علنا از محو اسلام و نابودی آن و ضرورت برگشت به عصر جاهلیت سخن گفت و همین امر بود که باعث شد امام حسین(ع) این وضعیت غیرقابل تحمل را بر نتافت و در جهت اصلاح و اعمال امر به معروف و نهی از منکر، جان خویش را در راه احیای سنت نبوی و علوی فدا نمود و بدین وسیله حیات مجدد اسلام راستین را با خون خویش تضمین کرد.