خلاصه ماشینی:
بطور کلی مفاهیم کارایی و کارآمدی نظام سیاسی اجتماعی را میتوان با سه رویکرد اساسی بررسی و تحلیل کرد: الف) رویکرد کارکردگرایی حامیان این دیدگاه بر این باورند که کارآمدی، زمانی تحقق مییابد که افراد یک جامعه از فرهنگ، باور داشتها و ارزشهای اجتماعی پذیرفته شدهی جامعه در قالب مقررات و قوانین رسمی و هنجارهای موجود، پیروی کنند و هرکس به حفظ نظم اجتماعی کمک کند.
از منظر ساختارگرایی علاوه بر ساخت سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و ضرورت کارآمدی آن، ساخت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیز همواره با تغییرات مختلف مواجه بوده و با استفاده از یکی از ابزارهای کارآمدی؛ مانند همنوایی، نوآوری اجتماعی، مقابلهی مثبت و منفی، مناسک گرایی، انزواطلبی، شورش و انقلاب، در صدد ایجاد ساخت متعادل اجتماعی با شرایط نوین بوده است.
سؤال اساسی این است که آیا نظامهای جامعهی ایران، به عنوان یک کشور در حال توسعه، به علت هجوم عدیدهی تغییرات تکنولوژیکی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و به دنبال عدم تعادل ناشی از انقلاب اسلامی، حداقل در یک دورهی بیست و هفتساله، در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ توانسته است بر همهی آسیبهای سیاسی و ابزارهای ناکارآمدی دو نظام نوین و کهن اجتماعی و به ویژه نابسامانی فراگیر ساخت سازمانی دولت ناشی از انقلاب و جنگ تحمیلی غلبه پیدا کند؟ با توجه به تعریف فوق از کارآمدی نظام و این موضوع که جامعهی ایران در شرایط گذار تکنولوژیکی و تأثیرات نظام جهانی قرار گرفته، در صورتی شناخت کارآمدی سیاسی ـ اجتماعی آن مفید است که وجه تعادل بینالمللیوقضاوتجهانی مبنی بر بیطرفی علمی در تحلیلهامدنظر باشد.