چکیده:
از روزگاران کهن تا دوران معاصر و در پیشینه تمدن اسلامی و ایرانزمین؛از پیشدادیان تا پهلویان، پژوهش فراوانی درباره تاریخ بیمارستانها انجام نشده یا دست کم بدان آگاهی نیافتهایم.در میان نوشتارهای پزشکی کهن برجای مانده که بیشتر به شکل نسخههای خطی در کتابخانههاست،چه به زبان عربی و چه فارسی یا دیگر زبانهای پیشین و امروزین،مکتوباتی نمیشناسیم که اختصاصا به مدیریت بیمارستانی پرداخته باشد.تاریخ بیمارستانات نوشته احمد عیسیبک،منسجمترین و برجستهترین پژوهشی میباشد که در این زمینه،نگارش شده است.رساله حاضر،یادگاری از روزگار قاجاریه است که در دهههای هشتم یا نهم سده سیزدهم هجری و به روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه(1264-1313 ق)و صدارت سپهسالار نوشته شده و البته نویسندهاش ناشناخته است.این نوشته،هم از نگاه تاریخپژوهان و هم پزشکیورزان و به ویژه قاجارپژوهان حائز اهمیت است.
خلاصه ماشینی:
"و به هنگام حدوث بیماری که مزاج،علیل،و قوی،ضعیف گردد رخت خواب و امثال آن از لوازم حفظ بدن از موجبات تصرف هوا،واجب باشد،به علت آنکه اندک تصرف هوا،بیماری سبک را صدمه بزرگ رسانیده؛مرضی که به یک کاسه آش گرم و یک ساعت عرق کردن رفع میشود،چنان مستحکم گردد[10b]که به هیچگونه قابل علاج نباشد،چنانکه به گمان این بنده درگاه به همین علت،همه ساله چندین تن هلاک شده دفین خاک گشتهاند،به خصوص در سنه هزار و دویست و شصت و هشت در میان فوج ایلات قزوین مرض ذوسنطاریا شیوع یافت،چنانکه عدد مرضی همه روز در حوالی دویست نفر بود.
و در این ضمن،اطباء را خاصه نفعی است که هرگاه با بصیرت نگرند آن همه خطر را آسان بینند،به علت آنکه از شروط و آداب طبابت،یکی حضور مارستان است،چنانکه در اوصاف الاطباء ذکر میشود،و هرگاه کسی یارایی ایثار3داشته باشد باید در ورود مریضخانه منتها کشد و خدمتها کند و کیفیت علاج را موافق قانون عدلی مشاهده نماید و سالی دو بر این بگذارد تا نام طبیب بر آن صادق آید.
و هر چند در مریضخانهها به اوقات صلح،وجود جراح بدان پایه نیست-چه اکثر جروح و قروحی که به حالت صلح بهم میرسد همه امراض مزاجیه محسوب میشود که باید به صلاح مزاج معالجه شود-و لکن به علت آنکه گاهی اعمال ید هم اتفاق میافتد،از قبیل بیرون آوردن سلعهها و سنگها و شکافتن و سوراخ کردن و بزل و بتر و سل و تشمیر،پس لامحاله در مارستان سلطان،وجود سه نفر جراح شایسته باشد که به ترتیب اطباء:یکی معالج و دویمی مداوی و سیمی معاون باشد: معالج،آنکه به جمیع اعمال ید مقتدر باشد."