چکیده:
همزمان با شروع رخدادهای مرحله نخست انقلاب اسلامی در اوایل دهه پنجاه که پس از رحلت آیتالله بروجردی به تدریج آغاز شد و با تبعید رهبری آن به ترکیه و عراق به پایان رسید،احزاب و جریانهای سیاسی گوناگونی از فضای سیاسی نسبتا مناسبی که در سالهای 1339-1341 ایجاد شده بود استفاده کرده،تلاشهایی را از خود بروز دادند.اهم فعالان این احزاب،به هفت جریان و گروه تقسیم میشدند که عبارتاند از:1-حزب توده ایران،2-جبهه ملی دوم،3-نهضت آزادی ایران،4-احزاب سیاسی کوچک سوسیالیست و ملیگرا(حزب زحمتکشان،حزب سوسیالیست و جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران)،5-تشکلهای روشنفکری و سیاسی دانشگاهها،6-احزاب سیاسی وابسته به حاکمیت مانند حزب مردم،حزب ملیون و حزب ایران نوین،7-جریانهای سیاسی-دینی.
پژوهش حاضر با بررسی دو حزب سیاسی فعال(جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران)در مرحله نخست انقلاب اسلامی(1339-1343)در صدد پاسخگویی به سؤالهای زیر است:
1-دیدگاه و مواضع سیاسی جبهه ملی و نهضت آزادی درباره رابطه دین و سیاست چیست؟
2-نگرش نهضت آزادی در خصوص جبهه ملی و پایگاه اعتقادی آنان چگونه است؟
3-مواضع جبهه ملی در قبال نهضت امام خمینی چگونه بوده است؟
4-نهضت آزادی و جبهه ملی تاچه حد از نظر سیاسی و عقیدتی به هم نزدیک میباشند؟
خلاصه ماشینی:
">رابطه نهضت آزادی با جبهه ملی دوم در نهضت امام خمینی(ره)علیاکبر کجباف1چکیده همزمان با شروع رخدادهای مرحله نخست انقلاب اسلامی در اوایل دهه پنجاه که پس از رحلت آیتالله بروجردی به تدریج آغاز شد و با تبعید رهبری آن به ترکیه و عراق به پایان رسید،احزاب و جریانهای سیاسی گوناگونی از فضای سیاسی نسبتا مناسبی که در سالهای 1339-1341 ایجاد شده بود استفاده کرده،تلاشهایی را از خود بروز دادند.
3 درباره محاکمات اعضای نهضت آزادی که پس از کشتار شدید مردم و سرکوب مرحله نخست انقلاب اسلامی صورت گرفت،تذکر این نکته مهم ضروری است که رژیم پهلوی پس از فاجعه هولناک کشتار تودههای مردم و دستگیری امام خمینی در سال 1342 در پی اعاده وجهه و مشروعیت از دست رفته خود در افکار عمومی داخل و خارج کشور بود،لذا با علنی کردن محاکمات طولانی اعضای نهضت آزادی که تعداد جلسات دادگاه تجدید نظر آنها به 76 جلسه رسید،رژیم در پی اعطای آزادی و قانونی نمایاندن فضای عمومی کشور بود،به همین دلیل از این محاکمات برای نیل به مقصود خود کمال استفاده را برد و با تظاهر به دموکراسی،سعی کرد قبح اعمال خود را بپوشاند.
بازرگان جبهه ملی دوم را فاقد پایگاه عقیدتی میدانست و در تلاشهای آن،اثر بخشی گذشته را نمییافت و اصرار شک برانگیزی بر اجرای اصل جدایی دین از سیاست و پیروی از شیوههای غربی در فعالیتهای سیاسی-اجتماعی خود داشت تا آنجا که امام خمینی در عرصه تلاشهای خود، نه تنها آنها را در کنار خود احساس نکرد،بلکه چنین معتقد بود«آنهایی که از بعضی جبههها هستند تکلیفشان معلوم است آنها از اول هم،از آن وقتی که تأسیس شده مسئله اسلام پیششان مطرح نبوده است و آنچه مطرح بوده-اگر راست بگویند-همان ملیگرایی است و من هم در این شک دارم»."