چکیده:
مهاجرت فردی و جمعی از پیش درآمدهای آشنایی ملتها با یکدیگر و نمودی فرهنگی ـ تمدنی است و میتواند به عرصهای برای آشنایی و
حرکت و پویایی فرهنگی و بازدهی تمدنی به جای درونگرایی و انحلال شخصیتی تبدیل گردد. در این نوشتار، نگارنده وضع مهاجران مسلمانان جهان
به غرب را بررسی نموده و با فرض نمودن سه پیامد مختلف «درونگرایی»، «انحلال و وادادگی» و «آشنایی»، به برشمردن خطرات آنها که نمودهای
افراط و تفریط در برخورد با تمدن غرب است پرداخته و برکات آشنایی با تمدن غرب را بررسی مینماید و در پی آن، به پدیدههای فردی و نهادی که با
الهام از میراث اسلامی و البته با تأثیرپذیری فراوان از نوشتههای برخی فلاسفه غربی به اندیشههای تمدنی پرداختند، اشاره میکند و در پایان، وجود
اقلیتهای شرقی در جوامع غربی را فرصت بسیار مغتنمی برای آشنایی به عنوان روندی لازم برای شرق و غرب میداند.
خلاصه ماشینی:
"برخی از این پیامدها عبارتاند از: 1ـ در نگاه این افراد، غرب به مثابه قدرت مسلطی است که امکان گفتوگوی [برابر [با او وجود ندارد و هر نوع گفتوگویی منجر به کشیده شدن گفتوگو کننده مهاجر به سمت اوست؛ 2ـ نبود پروژه تبلیغی نزد اینگونه افراد و اینکه هیچ مسئولیتی در ازای ابلاغ رسالت اسلام به جامعه غربی در خود احساس نمیکنند؛ 3ـ نداشتن طرح تمدنی اسلامی و عدم ارایه چنین طرحی به زبان امروز و در حد و اندازه نیازهای زمانه به غرب؛ 4ـ چنین کسانی، فرصت آشنایی علمی با جنبههای منفی و مثبت غرب را از دست میدهند و در نتیجه، فرصت «آشنایی» و درهم آمیزی امت اسلامی با تمدن غرب را از امت خویش دریغ میکنند.
برکات آشنایی چنانچه نهضت جهان اسلام نیازمند این «آشنایی» است، مهاجرین به غرب، میتوانند بخش مهمی از این آشنایی را فراهم آورند، مشروط بر آنکه خود به برنامههای تمدنی اسلامی باور داشته و قدرتمندی آن را درک کنند و در عین حال در جریان جنبههای منفی و مثبت تمدن غرب نیز قرار داشته باشند و یقین بدانند که عقبماندگی جهان اسلام، حالتی طبیعی و دایمی نیست، بلکه تحمیلی و گذراست و مهمترین عامل در تحمیل این حالت نیز قدرتهای زیاده خواه غربی هستند و سرانجام اینکه ایمان داشته باشند که برنامههای اسلامی قادر به ارایه گفتمان موءثری به جهانیان در راستای تعدیل طغیان مادی کنونی و تلطیف روان پریشان و نگران انسان جهان غرب است."